فتنه گران به دنبال امان نامه

فتنه گران به دنبال امان نامه
گفته می شود باقوت گرفتن این خبر و دلایل وشواهدی که اطرافیان فتنه به عنوان قرینه های بازداشت از آن نام می برند ، بسیاری از عناصری که در سایه و مستقیما به موسوی وکروبی وصل بوده اند را به صرافت انداخته است تا بدنبال مفری باشند تا از التهابات بعدی و تور نظام محفوظ بمانند

به گزارش خبرنگار«ندای انقلاب» گفته می شود باقوت گرفتن این خبر و دلایل وشواهدی که اطرافیان فتنه به عنوان قرینه های بازداشت از آن نام می برند ، بسیاری از عناصری که در سایه و مستقیما به موسوی وکروبی وصل بوده اند را به صرافت انداخته است تا بدنبال مفری باشند تا از التهابات بعدی و تور نظام محفوظ بمانند.

برهمین اساس ، یکی از نزدیکان نفرپنجم انتخابات88 در یک اظهار نظر کاملا عافیت طلبانه گفت: سرانجام خوبی نبود ، حداقل با پیش بینی های ماودورنمایی که ترسیم کرده بودیم همخوانی ندارد ، همین فرد پیرامون وضعیت اسفبار فرقه اضافه نمود ، چند مولفه مهم در بوجود آمدن این حرکت بزرگ جلوه داده شده نقش داشت و چند مولفه هم موجب از هم پاشیدن واضمحلال جنبش گردید ، وی مهمترین مولفه را همدلی همه گروه ها با هر عقیده ومرامی ذکر نمود و علت اساسی در تلاشی آن را نیز همین چند گانگی اعتقادات و دیدگاه های ناهمگن سیاسی دانست ، وی اشاره ای هم داشته به بعضی بی صداقتیها وسیاه نمایی هایی که به هر قیمتی بدنبال رسیدن به حکومت بوده واز هر امکانی برای این مهم سود می جستند .
گفته می شود عوامل شناخته شده ای از نزدیکان فرقه سبزمترصد پیداکردن راهی برای رهانیدن خود از این جریان شکست خورده و منزوی می باشند و اقداماتی نیز برای اخذ امان نامه هم انجام داده اند.
لازم به ذکر است برخی از نزدیکان کروبی معتقدند نامه ای که وی خطاب به ملت ایران منتشر کرده و در آن از آمادگی خود برای محاکمه شدن خبر داده بیشتر ازآنکه نشانه صراحت لهجه و شجاعت وی باشد نشان از ترس و درماندگی شیخ است. نکته دیگری که نزدیکان نفرپنجم انتخابات به مطایبه مطرح کرده اند این است که " بدبختی یا خوشبختی این است که کروبی در معادلات اصلا به حساب نمی آید! و هیچکس نام  او را نمی آورد و همه جا سخن از موسوی و خاتمی است حالا چرا خودش مثل همیشه خودش را مطرح کرده و پریده وسط نامه نگاری کرده آن هم خطاب به ملت مشخص نیست به نظر ما کروبی باید نامه ای با مضمون قبول کردن اشتباهات می نوشت تا حداقل باز به صحنه سیاسی برمی گشت و همان فعالیت حزبی قبل را ادامه می داد".

 

کروبی:21سال است که درگیرم!


مهدی کروبی طی نامه ای اعلام کرد که 21 سال است با قضایای گوناگون مدام به صورت های مختلف درگیر بوده و آرامشی هم نداشته است.
به گزارش «خبرگزاری دانشجو»، مهدی کروبی در نامه ای آورده است: من از همین جا اعلام می کنم که بیدی نیستم که با این بادها بلرزم و کاملا از این دادگاه استقبال می کنم و برای همه مواضعم ادله محکمی دارم چرا که 21 سال است با این قضیه ها مدام به صورت های مختلف درگیربودم و آرامشی هم نداشتم.


معصومه ابتکار با کدام پیام مردم در ۹ دی مخالف است؟

ز نظر فعالان سیاسی مخالفت معصومه ابتکار، با نامگذاری یکی از میادین شهر به نام ۹ دی چندان عجیب نیست. زیرا وی سال گذشته تلویحاً مانند موسوی هتاکان عاشورای ۸۸ را مردان خداجو نامیده بود و نه تنها از آنان تبری نجست، بلکه در اعتراض به سخنرانان ۹ دی مطالب تندی ایراد کرد.

به گزارش سرویس زنان جهان؛ در این شکی نیست که معصومه ابتکار یا به قول دوستان خارجی‌اش مری یکی از مدافعین سرسخت میرحسین موسوی در زمان انتخابات و از زنان فعال جنبش سبز در حوادث پس از انتخابات بوده است، که همواره با لحن کنایی خود از این فتنه حمایت کرده و به نظر می‌رسد به دلیل منتسب بودن به این جریان و علائق شخصی نتوانسته با پیام مردم در ۹ دی تعاملی برقرار نماید.

معصومه ابتکار که به دلیل تعامل با خبرنگاران خارجی در زمان تسخیر لانه جاسوسی به دلیل تسلط به زبان انگلیسی مری نام گرفته، اگر چه روزی با خط امام راحل همراهی داشته است ولی از دید تحلیل‌گران سیاسی حشر و نشر بسیار نزدیک وی با دگر اندیشان و به ویژه گروه‌های دوم خردادی - و در عین حال رسیدن به مناصب قدرت در سایه الطاف همین مجموعه سیاسی - به نوعی وامدار این طیف شده و دیگر کمتر بر تفکر حضرت امام و اعتقادات سال ۵۷ و ۵۸ خود تأکید دارد.

منتقدان سیاسی وی می‌گویند ابتکار اگر چه سعی می‌کند که خود را هم چنان طرفدار نظام فکری دینی و اسلامی برخواسته از نقطه نظرات امام راحل نشان دهد، اما تنها گذری به مباحثی که در وبلاگ شخصی خود منتشر می‌کند نشان می‌دهد که با وجود سابقه فعال خود در جمهوری اسلامی، تا چه حد دچار تغییر نگرش شده است و این موضوعی نیست که هیچ نگاه منصفی بتواند از آن بگذرد.

لازم به توضیح است که در جلسه گذشته شورای شهر تهران معصومه ابتکار در برابر پیشنهاد اعضا برای نامگذاری یکی از میادین تهران به نام ۹ دی که حماسه اعتراض مردمی به هتاکی فتنه‌گران در روز عاشورا را یادآوری می‌کرد به مقابله برخاست و به این تصمیم رأی منفی داد، تا با این رفتار معنادار بار دیگر مهر تأییدی بر آرای منتقدان خود بزند.


از بس خالی بستم، ملاقات کابینی ممنوع شد!

همسر همان فتنه گری که می گفت «تقلب دروغ بود»:
تاج زاده در ویدئوی منتشره از این گفت وگوی سه نفره تاکید کرده است: «برای بنده که تجربه انتخابات رو دارم می دونم که در انتخابات تقلب نشده، ممکنه که یکی دو میلیون عقب جلو بشه ولی ما نتیجه انتخابات رو باختیم؛ حالا به جای 25 میلیون و 14میلیون، شده باشه 24میلیون و 15میلیون مثلا...

  همسر یکی از متهمان فتنه 88 پس از یک ماه انتشار بیانیه و خبر به نام وی گفت: او ناگفته های زیادی دارد و هر زمان بتواند ارتباطی برقرار کند، آنها را بیان خواهد کرد.
همسر تاج زاده در گفت وگو با یکی از پایگاههای اینترنتی ضدانقلاب مدعی شد: همسرم را گروگان گرفته اند. من متاسفم از اینکه یک ماه است نمی توانم سخنان تاج زاده را به خاطر ممنوعیت ملاقات کابینی منتشر کنم. من تردید ندارم او هر زمان بتواند ارتباطی برقرار کند ناگفته های زیادی را بیان خواهد کرد.
همسر تاج زاده مدت هاست به خاطر تحریک شدن از سوی برخی فتنه گران، به جای وی حرف می زند! ظاهرا تحریک کنندگان سعی دارند با اتخاذ مواضع تند از سوی محتشمی پور و به نام تاج زاده، سخنان صریح و رسواکننده تاج زاده در گفت وگو با رمضان زاده و صفایی فراهانی مبنی بر بی پایه خواندن تقلب را بپوشانند. تاج زاده در ویدئوی منتشره از این گفت وگوی سه نفره تاکید کرده است: «برای بنده که تجربه انتخابات رو دارم می دونم که در انتخابات تقلب نشده، ممکنه که یکی دو میلیون عقب جلو بشه ولی ما نتیجه انتخابات رو باختیم؛ حالا به جای 25 میلیون و 14میلیون، شده باشه 24میلیون و 15میلیون مثلا».
به گزارش صراط نیوز تاج زاده مدتها در دولت خاتمی معاون سیاسی وزارت کشور و رئیس ستاد انتخابات بود. اما «تجربه »ای که او به آن اشاره می کند فراتر از این سمت رسمی است، چه آن که اصلاح طلبان با هنرنمایی تاج زاده و تیم تقلب وی توانستند در انتخابات مجلس ششم(بهمن 78) توانستند آقای هاشمی رفسنجانی را تا رتبه سی ام منتخبان پایین بکشند و بعد هم با فشار رسانه ای وادار کنند که از رفتن به مجلس منصرف شود. این در حالی است که عناصری نظیر گنجی و باقی و... به واسطه روزنامه های زنجیره ای وابسته به حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و نهضت آزادی، در چند ماهه قبل از انتخابات، هاشمی را به متهم اصلی قتل های زنجیره ای تبدیل کرده بودند.
با این اوصاف آقای تاج زاده و تیم تقلبی که وی عضوی از آن بود، ناگفته های بسیاری دارند که یک گوشه کوچک آن، ویدئوی منتشره از گفت وگوی وی با صفایی فراهانی و رمضان زاده است.
یادآور می شود حاج سیدمحمود محتشمی پور همسنگر شهید عراقی و پدرهمسر تاج زاده شهریور ماه گذشته ضمن انتشار اطلاعیه ای با مضمون برائت از فتنه گران تاکید کرد: «اینجانب برائت خود را از گفتار و اهداف کسانی که رفتارهای آنها مغایر با نظرات محبوبم و مرجعم امام راحل می یابم و دچار اشتباه شده اند و در جریان فتنه های اخیر به جای آنکه وفادار به خط امام خمینی رحمه الله علیه و ولی و فقیه عادل حضرت آیت الله العظمی خامنه ای باشند، آب به آسیاب دشمنان اسلام و ایران و انقلاب می ریزند، اعلام می دارم. همچنین حمایت آنها از فتنه های سبز مخملی آمریکایی و نیز مواضع آنها را با صداهای بیگانه، مانند بی بی سی انگلیسی و صدای فردای آمریکایی و صدای صهیونیست ها توسط آنها محکوم می نمایم. امام راحل رحمه الله علیه فرمودند تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام، به همین سبب برائت خود را از آنها اعلام می دارم و البته از خداوند می خواهم آنها را از این مسیر فتنه و جریان ضدانقلاب نجات دهد و چنانچه خودشان خواستند و اعلام ندامت کردند، باز با آنها خواهیم بود.»

آیا دادگاه مهدی هاشمی را تبرئه کرده است

مدیر مسؤول روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان "شاکی فراری" به رأی محکومیت دادگاه کیفری استان تهران واکنش نشان داد.

به گزارش جهان در این یادداشت آمده است: محکومیت آقای کاوه اشتهاردی، مدیر مسئول روزنامه ایران به ۶ ماه حبس تعزیری و ۱۰ ضربه شلاق که در پی شکایت متهم فراری، مهدی هاشمی و از سوی شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران صورت پذیرفته و اعلام شده است، موجی از انتقاد و اعتراض به دستگاه قضایی و ابهام جدی در افکار عمومی را به دنبال داشته است. محکومیت مدیر مسئول روزنامه ایران در حالی است که ۱۴ عضو هیئت منصفه مطبوعات به اتفاق آراء وی را از اتهامات وارده تبرئه کرده بودند.

مهدی هاشمی یک متهم فراری است که علاوه بر ایفای نقش موثر در فتنه ۸۸ و آشوب های خیابانی، به گفته دادستان کل کشور، اتهامات مالی و غیرمالی دیگری نیز دارد، تا آنجا که حجت الاسلام والمسلمین اژه ای، احتمال بازگرداندن وی به کشور از طریق اینترپل را بعید ندانسته و تاکید می کند که این متهم فراری بلافاصله پس از ورود به کشور، بدون توجه به وابستگی های خانوادگی وی، بازداشت و زندانی و رسیدگی قضایی به اتهامات و جرایم وی آغاز خواهد شد.

و اما اگر چه برای اظهار نظر درباره تمامی اتهامات و جرایم مهدی هاشمی باید تا تشکیل دادگاه و صدور رأی قطعی و نهایی منتظر بود ولی برخی از جرایم نامبرده در بستر «جرایم مشهود» قابل ارزیابی است که حضور فعال وی در فتنه آمریکایی، اسرائیلی و انگلیسی ۸۸ فقط یکی از آنهاست و همین یک جرم بزرگ یعنی همراهی با دشمنان بیرونی به تنهایی و بدون استناد به سایر جرایم و اتهامات می تواند او را در شمار یکی از عوامل فتنه که دست هایی آلوده به جنایت و خیانت دارند قرار دهد.

اکنون باید پرسید؛
۱- در حالی که شاکی پرونده یک متهم فراری با اتهامات و جرایم یاد شده است، دستگاه محترم قضایی چه اصراری بر محکومیت آقای اشتهاردی داشته است و این همه اصرار در محکوم کردن وی با کدام توضیح منطقی و توجیه قانونی صورت پذیرفته است؟!

ممکن است گفته شود اتهام نشر اکاذیب و افتراء در باره مدیر مسئول روزنامه ایران به اثبات رسیده بود و دادگاه چاره ای جز محکومیت وی نداشت. بسیار خوب! فعلا درباره این حکم بحث ماهوی نداریم و آن را به اهل قضا می گذاریم، اما؛ وقتی دادگاه دلایل و اسنادی را که از سوی آقای اشتهاردی علیه مهدی هاشمی ارائه شده، مصداق تهمت و افتراء و نشر اکاذیب می داند، آیا به طور تلویحی متهم فراری- شاکی پرونده- را از اتهامات وارده و جرایم مشهودی که مرتکب شده تبرئه نکرده است؟! شاید بفرمایید، بخشی از دفاعیه شامل تهمت و افتراء بوده است. خب! شما که اینهمه بر اجرای عدالت اصرار دارید، چرا در حکم صادره و یا اعلام حکم به این نکته اشاره ای نفرموده اید؟! تا این شائبه پیش نیاید که اگر کاوه اشتهاردی به جای آن که فرزند شهید باشد فرزند یکی از مسئولان بلندپایه بود حرمت او نیز پاس داشته می شد؟! و یا به جای آن که در جریان فتنه ۸۸ با همه توان علیه فتنه گران ایستاده باشد، با سران فتنه فالوده می خورد! ملاحظه حیثیت او نیز واجب بود! نه این که دستگاه قضا- خدای نخواسته- چنین کرده باشد ولی این شائبه در اذهان عمومی شکل می گیرد و متاسفانه گرفته است!

۲- اصرار دادگاه محترم در محکومیت کاوه اشتهاردی و اعلام رسانه ای حکم صادره، در نگاه اول، این تلقی را به ذهن خطور می دهد که وقتی دستگاه محترم قضایی از نشر اکاذیب علیه یک متهم فتنه گر فراری توسط یک نیروی مؤمن و متعهد و فداکار و فرزند شهید نمی گذرد و با قاطعیت وی را محکوم می کند، به یقین در برخورد با فتنه گران و آشوبگران و عوامل قتل مردم عادی و بسیجیان بی نام و نشان در جریان فتنه ۸۸ و... قاطعیت، اصرار و شتاب صدچندانی به خرج می دهد. آیا چنین است؟!

۳- در دادگاه رسیدگی به شکایت مهدی هاشمی از مدیر مسئول روزنامه ایران، هر ۱۴ عضو هیئت منصفه مطبوعات به اتفاق آراء آقای اشتهاردی را از اتهامات وارده، تبرئه کرده بودند. و جای این سؤال است که محکومیت وی از سوی دادگاه محترم در کدام چرخه قانونی و یا روال شناخته شده در اینگونه دادگاه ها، صورت پذیرفته است؟! ممکن است گفته شود که مطابق تبصره یک از ماده ۴۳ فصل هفتم قانون مطبوعات که تصریح دارد؛ «پس از اعلام نظر هیئت منصفه، دادگاه در خصوص مجرمیت یا برائت متهم اتخاذ تصمیم نموده و طبق قانون مبادرت به صدور رأی می نماید» اتخاذ تصمیم و صدور رأی برعهده دادگاه است. که این استنباط از ماده ۴۳ و تبصره یک آن اگرچه با تبصره یاد شده بی انطباق نیست ولی در متن ماده ۴۳ آمده است «پس از اعلام ختم رسیدگی، بلافاصله اعضای هیئت منصفه به شور پرداخته و نظر کتبی خود را در دو مورد زیر به دادگاه اعلام می کنند. الف: متهم بزهکار است یا خیر؟ ب: در صورت بزهکاری آیا مستحق تخفیف است یا خیر؟»

همانگونه که ملاحظه می شود ماده ۴۳ هیئت منصفه را ملزم به اعلام نظر کرده است و چنانچه مطابق برداشت قاضی محترم، اعلام نظر هیئت منصفه نمی تواند در رأی دادگاه مؤثر باشد، چرا در متن قانون از آنها خواسته شده است نظر خود را اعلام کنند؟! و در حالی که هر ۱۴ عضو هیئت منصفه به اتفاق آراء آقای اشتهاردی را از اتهامات وارده مبرا دانسته اند، چرا دادگاه محترم این نظر صریح را نادیده گرفته و نامبرده را محکوم کرده است؟! و اساساً اگر نظر هیئت منصفه نمی تواند در صدور حکم نقشی داشته باشد، چرا تشکیل دادگاه مطبوعات را منوط و مشروط به حضور آنان کرده و بر کسب نظر آنها در قانون تصریح شده است؟! و در هر دو حالت یاد شده باید توجه داشت که تاکنون روال جاری دادگاه مطبوعات بر دخالت دادن نظر هیئت منصفه در رأی نهایی دادگاه بوده است و نمونه مورد اشاره در این نوشته، تا آنجا که نگارنده به خاطر دارد، سابقه نداشته است.
و بالاخره، این وجیزه نقدی دلسوزانه است و با این مقصود قلمی شده که برخی از اقدامات نه چندان مطلوب، به جایگاه رفیع دستگاه قضایی کشور و تلاش پی گیر مسئولان عالی رتبه آن که این روزها شتاب فزاینده ای گرفته است، آسیب نرساند.

اقدام فتنه‌انگیز وهابی‌ها

اقدام فتنه‌انگیز وهابی‌ها

در حالی که مخالفت‌ و دسیسه وهابیت علیه سریال مختارنامه ادامه دارد، منابع خبری از پخش قریب‌الوقوع سریال «حسن و حسین» با تصویر چهره نورانی حسنین علیهم‌السلام در برخی کشورهای عربی خبر دادند.

به گزارش فارس ، یکی از بازیگران سریال «الاسباط» که به نام «حسن و حسین» تغییر نام یافته است، از پخش قریب‌الوقوع این سریال خبر داد.

«خلیفه عبدالباسط» بازیگر الجزایری این سریال که این روزها به خاطر نقش‌آفرینی در این سریال مورد انتقاد وسیع قرارگرفته است، گفت: این سریال هم‌اکنون در حال تدوین است و به زودی پخش می‌شود.

بنا بر این گزارش، سریال «حسن و حسین» که پیش از این نام‌هایی هم‌چون «الاسباط»، «معاویه و دوران فتنه» و «مشعل‌های نور» داشته است؛ سریالی کویتی است که به دلایل فنی و همچنین مخالفت شیعیان کویت با آن، در اردن فیلمبرداری شد.

در سریال «حسن و حسین» قرار است بر مبنای فتوای یک مفتی اردنی که تحت تأثیر افکار وهابیت قرار دارد، چهره امام حسن و امام حسین (ع) تصویر شوند.

کانون هنرمندان اردن، خرداد امسال اعلام کرد: پس از درخواست سازندگان سریال «الاسباط» برای فیلمبرداری در اردن و با نظر به اینکه ممکن است این سریال باعث جدل شود؛ این کانون با مراجعه به قاضی‌القضات اردن «احمد هلیل» توانست مجوز به تصویر کشیدن این دو شخصیت برجسته صدر اسلام را به دست آورد.

این اقدام قاضی‌القضات اردن در حالی بود که پیش از آن این سریال با نگرانی شدیدی از سوی کشورهای اسلامی دنبال می‌شد.

این سریال که قرار بود رمضان امسال توسط شبکه ماهواره‌ای قطر پخش شود؛ قبل از آن مورد انتقاد شیعیان این کشور واقع شده بود؛ به گونه‌ای که حجت‌الاسلام مهری از علمای برجسته این کشور، طی فتوایی عدم جواز شرعی این سریال را صادر کرده بود.

وی که وکیل مراجع عظام قم و نجف در کویت است، این کار را توهینی به شیعیان و سادات دانسته است.

مهری همچنین به فتاوای آیات عظام سیستانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، سبحانی و صافی گلپایگانی بر حرمت تولید این سریال تاکید کرده و می‌گوید: از دولت کویت می‌خواهیم از ساخت و پخش این سریال در کویت جلوگیری به عمل آورد.

*ادامه رفتار دوگانه وهابی‌ها درباره سریال‌های مذهبی ایران

خبر پخش قریب‌الوقوع سریال «حسن و حسین» که در آن،‌ چهره این دو امام همام به تصویر کشیده شده، در حالی منتشر می‌شود که محافل وهابی‌ از پخش سریال مختارنامه به علت تصویر شدن بخش‌هایی از تاریخ اسلام انتقاد کرده‌اند.

در همین راستا و در اقدامی دیگر «محمود عاشور» از اعضای مجمع مطالعات اسلامی الازهر با اشاره به فتوای سابق الازهر گفت: الازهر نسبت به نقش‌آفرینی افراد به جای انبیاء و اصحاب پیامبر (ص) در هر فعالیت هنری و دراماتیک، فتوای حرمت صادر کرده است.

همچنین، الازهر خواستار دخالت سازمان تقریب مذاهب اسلامی برای جلوگیری از پخش سریال مختارنامه در آستانه پخش آن از شبکه «آی‌فیلم» شده است.

در همین حال، «نبیل حموده» از مسئولان شبکه آی‌فیلم، ضمن تاکید بر حفظ احترام شخصیت‌های والامقام صدر اسلام درخصوص مطرح شدن برخی از اشخاص مانند «عبدالله بن زبیر» در این سریال می‌گوید: هیچ‌کدام از فرقه‌های اسلامی برای وی قائل به عصمت نبوده و نیستند؛ بنابراین نقد رفتارهای آنها در برخی از مقاطع تاریخی زندگی آنها نمی‌تواند مشکلی داشته باشد.


بنای یادبود 9دی گم شد!

بنای یادبود 9دی گم شد

نماد یادبود مقابل سردر اصلی دانشگاه تهران، که در اولین سالگرد حماسه 9 دی، در محل سردر اصلی دانشگاه تهران رونمایی شده بود، برداشته شد.

به گزارش ایسنا، این نماد یادبود که روز جمعه دهم دی‌ماه پس از اقامه نماز عبادی ـ سیاسی جمعه تهران با حضور آحاد نمازگزاران، رونمایی شد، اکنون برداشته شده است. هنوز هیچ ارگانی مسئولیت انتقال این نماد را ـ که از ساعات اولیه بامداد امروز از محل نصب خود برداشته شده است ـ بر عهده نگرفته است.

به دنبال پیگیری‌های خبرنگار ایسنا، از شهرداری تهران و سازمان زیباسازی تهران، این ارگان‌ها اعلام کردند ما در جریان نصب این نماد قرار نگرفته بودیم و اکنون نیز در جریان برداشته شدن آن نیستیم.

هم‌چنین در پرس‌و‌جوهای خبرنگار ایسنا از مغازه‌داران اطراف دانشگاه تهران، این بنای یادبود تا ساعات پایانی کار آن‌ها در جای خود بوده است.

شکل ظاهری این نماد، شعله شمعی بود که با ترکیب کلمه «دی» و عدد «نه» و تلفیق آن با نشان جمهوری اسلامی ساخته شده بود.

روی لوح نصب شده بر این یادمان، به نقل از مقام معظم رهبری آمده بود: «مطمئن باشید که روز نهم دی امسال هم در تاریخ ماند، هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر می‌کند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین‌بن‌علی (ع) را می‌بیند. این کارها، کارهایی نیست که با اراده‌ امثال ما انجام بگیرد. این کار خداست، این دست قدرت الهی است. »

در بخشی دیگر آمده بود: «به پاسداشت خلق حماسه‌ جاودان 9 دی یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت توسط امت عاشورایی و ولایت‌مدار ایران‌زمین.»

در قسمت پایانی این لوح مشخصات یادمان نصب شده نیز به این شرح آمده بود: «ارتفاع نماد اصلی 3 متر، ارتفاع پایه سازه 2 متر، نوع سازه: سنگ و فلز، مدیر هنری: میثم محمدحسنی، مجری طرح: مهدی اکبری.»

مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران درباره‌ی این بنا که در چند قدمی سردر اصلی دانشگاه تهران که به ثبت ملی رسیده است؛ جای گرفته بود، نیز به ایسنا گفته بود: در این موضوع اقدام عمرانی سنگینی انجام نشده است، پس در بحث استحکام سردر دانشگاه تهران مشکلی پیش نمی‌آید، ولی در بحث حریم منظری این اثر باید مساله در محیط بررسی شود. شاید یک اثر یا نماد فرهنگی باشد و با محیط دانشگاه تهران هم‌خوانی داشته باشد، اما بهتر است قبل از انجام این کارها از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استعلام گرفته شود.


سفیر انگلیس در ایران نواده کیست؟

یک تاریخ نگار با بیان اینکه در وزارت خارجه انگلستان افراد معمولاً به صورت خانوادگی حضور پیدا می‌کنند، گفت: سایمون گس سفیر فعلی انگلیس در ایران، برادرزاده یا نوه نویل گس عنصر بدنام انگلیسی و امضاکننده قرارداد ننگین گس-گلشائیان است.

خسرو معتضد تاریخ نگار و کارشناس مسائل تاریخی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس، با بیان اینکه در وزارت خارجه انگلستان افراد معمولاً به صورت خانوادگی حضور پیدا می‌کنند، گفت: سایمون گس سفیر فعلی انگلیس در ایران برادرزاده یا نوه نویل گس عنصر بدنام انگلیسی در ایران است که خاطره‌ خوشی نزد مردم ایران ندارد.

* نویل گس سیاستمداری بدنام در عرصه جهانی

وی با اشاره به قرار داد نفتی 1912 و قرار داد الحاقی 1913 که امتیازات بیشتری را به طرف انگلیسی در مورد برداشت نفت ایران و فروش آن می‌داد، خاطرنشان کرد: در آن زمان نویل گس با قرار دادی به نام گس -گلشائیان تلاش داشت تا این قرار داد‌ها را تا سال 2010 تمدید کند که با مخالفت مردم، مقامات دولتی وقت دولتی ایران مجبور به فسخ ایران شدند.
وی نویل گس را سیاستمداری بدنام دانست و یادآور شد: وقتی او به ایران آمد نشریات فرانسوی از او به عنوان یک حقه باز یاد کردند که برای فریب ایرانیان آمده است.
این کارشناس مسائل تاریخی ادامه داد: نویل گس در زمان مصدق نیز به ایران آمده و سیاست‌های انگلیس را پیش برد و در نهایت زمینه سقوط دولت مصدق را فراهم کرد.

* انگلیس همواره از پشت به ما خنجر زده است

معتضد با بیان اینکه انگلیس از زمان شاه عباس اول روابط خود با ایران آغاز کرد، اظهار داشت: آنها در دورانی که ضعیف بودند با ما همکاری می‌کردند، اما زمانی که به قدرت می‌رسند یعنی از قرن 18 به بعد همواره علیه منافع ما رفتار کرده و به ملت ما زور می‌گفتند.
وی به رقابت انگلیس و روسیه اشاره کرد و گفت: انگلیس ایران را به جنگ با روس‌ها تحریک کرد و این زمینه‌ای شد تا ما شهرهای شمالی خود را از دست دهیم چرا که انگلیس خواهان ضعیف شدن روسیه و ایران بود.
این کارشناس مسائل تاریخی با بیان اینکه انگلیسی‌ها همواره به ما آسیب زده و معمولاً از پشت به ما خنجر می‌زنند، ‌اظهار داشت: آنان مقدمات تجزیه هرات از ایران فراهم کردند تا سدی در مقابل روسیه باشد و روسیه به هند حمله نکند.
معتضد به تصرف جنوب ایران در زمان شاه عباس در زمان انگلیسی‌ها اشاره کرد و گفت: با مقاومت دلیران تنگستان، انگلیسی‌ها شکست خوردند و مجبور به عقب نشینی شدند در حالی که قصد داشتند شیراز را نیز تصرف کنند.

* بخشی از خیانت‌های مقامات انگلیسی نسبت به ایران

وی تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس در سال‌های 1907 و 1915 را نیز از دیگر خیانت‌های این کشور به ایران دانست و یادآور شد: در سال 1915 انگلیس ایران را بلعید و آن را تحت الحمایه خود قرار داد.
این کارشناس مسائل تاریخی بزرگترین خیانت انگلیس به ایران را قرار داد نفتی 1901 خواند که با رشوه به مقامات کشورمان حاصل شده بود و آنها 50 سال نفت ما را چپاول کردند.
معتضد در خصوص مداخله مقامات انگلیسی در ایران و توصیه آنها به عدم خشونت نسبت به مردم کشورمان یادآور شد: پادشاهان آنها مانند هانری هشتم 5 زن خود را به بهانه‌های واهی و برای رسیدن به نیات خود با تبر گردن زد، اما اکنون مقامات و ملت ایران را به خشونت طلبی محکوم می‌کنند.

5ماه حبس،3 سال تبعید و 2 میلیون جریمه بدل از شلاق، جریمه مخالفت

حجت الاسلام ولدان، رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه شیراز که از روحانیون انقلابی و ارزشی می باشند طی حکمی غیر منتظره توسط دادگاه ویژه روحانیت شیراز به 5 ماه حبس و 2 میلیون جریمه بدل از شلاق و همچنین 3 سال تبعید از آن استان محکوم گشته اند. به گزارش کلمه، چندی است که نامهربانی های دستگاه های گوناگون کشور علی الخصوص قوه محترم قضائیه دامن گیر نیروهای فعال و وفادار به انقلاب در شهر های مختلف کشور شده است، نیروهایی که بدون هیچ چشم داشتی به پست ها و مقام ها خالصانه در راه آرمانهای امام و منویات رهبری قدم بر می دارند.

بنابر اخبار رسیده حجت الاسلام ولدان، رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه شیراز که از روحانیون انقلابی و ارزشی می باشند طی حکمی غیر منتظره توسط دادگاه ویژه روحانیت شیراز به 5 ماه حبس و 2 میلیون جریمه بدل از شلاق و همچنین 3 سال تبعید از آن استان محکوم گشته اند.

قابل توجه است که محکومیت حجت الاسلام ولدان به دلیل دفاع از حریم ولایت در مخالفت با علی محمد دستغیب و پاسخ به شبهات مطرح شده از طرف معاندین شیراز می باشد و ایشان از مجروحین و آسیب دیدگان حادثه مسجد قبای شیراز نیز می باشند.

شایان ذکر است است که دادگاه ویژه روحانیت شیراز چندی پیش در پی اعتراض و فریاد عدالت خواهی طلبه سیرجانی در اقدامی عجیب و خلاف منویات مقام معظم رهبری (حفظه الله) حجت الاسلام جهانشاهی یا همان طلبه سیرجانی را به سه ماه و یک روز حبس قطعی محکوم کرد.

و همچنین به دنبال شکایت مهدی هاشمی رفسنجانی از مدیرمسئول روزنامه ایران بابت انتشار بیانیه 220 تشکل دانشجویی،؛ شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران ، کاوه اشتهاردی مدیرمسئول روزنامه ایران را به تحمل شش ماه حبس تعزیری بابت افترا و 10 ضربه شلاق بابت نشر اکاذیب محکوم کرد

 

انتخابات سالم از نظر خاتمی چیست؟

اسخی به اظهارات اخیر خاتمی انتخابات آزاد و سالم!
سالگرد 9 دی در سراسر کشور با حضور با شکوه مردم به منظور بازخوانی فتنه برگزار شد. یکی از مطالبات کلیدی مردم مجازات سران فتنه و برخورد قاطع با فتنه انگیزان است. دادستان تهران در نماز جمعه هفته گذشته در پاسخ به این مطالبه مردمی نوید داد؛ "محاکمه قطعی است".
در حالی که فضای کشور مملو از انزجار و تنفر از سران فتنه است برخی از نمایندگان مجلس با بی‌اعتنایی به افکار عمومی با آقای سید محمد خاتمی دیدار کردند.
خاتمی در این دیدار بی‌مهری‌های خود به مردم و نظام و انقلاب را تکرار کرده و علی‌رغم اینکه می‌خواهد تلویحا بگوید با موسوی و کروبی تفاوت دیدگاه دارد اما حرف‌های همان‌ها را به نوعی ترجمه و تحویل جمع یاد شده داده است.

خاتمی با اشاره به انتخابات آینده مجلس سه شرط را برای حضور در این انتخابات از سوی کسانی که به زعم او افکار آنها را نمایندگی می‌کند، مطرح کرده است:
1- فراهم کردن انتخابات آزاد و سالم
2- پایبندی همگان و بخصوص مسئولان به قانون اساسی
3- آزادی زندانیان و ایجاد فضای آزاد برای احزاب و گروه‌ها
الف- آیا آقای خاتمی و دوستانشان به انتخابات آزاد و سالم اعتقاد دارند؟ انتخابات آزاد چیست؟ انتخابات سالم کدام است؟ آقای خاتمی و دوستانشان در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری پای مداخله بیگانگان را به رقابت‌های سیاسی انتخاباتی باز کردند.
دوستان خاتمی رسما حمایت‌های خارجی و بویژه حمایت‌های رهبران دولت‌های اروپایی را پذیرفتند. خاتمی وزیر ارشاد خود را به همراه تعدادی از روزنامه‌نگارانی که در دوران اصلاحات مشی آنها اهانت به مقدسات مردم و نظام و مقدسات دینی بود به لندن فرستاد تا حلقه "لندن" را در اتصال با حلقه "واشنگتن" برای ایجاد یک سامانه رسانه‌ای علیه ملت ایران تجهیز و تمهید کند!
آیا منظور آقای خاتمی از انتخابات آزاد این است که او و دوستانش به راحتی سرسپردگی به اجانب را بپذیرند و حمایت‌های آنها را جلب کنند؟
آیا منظور آقای خاتمی از انتخابات آزاد این است که اجازه دهد آمریکایی‌ها میلیون‌ها دلار بودجه در کنگره خود برای کمک به اصلاح طلبان و پیروزی آنها در انتخابات هزینه کنند و اجازه ندهند احدی در ایران به آنها اعتراض کند؟!


آیا منظور از انتخابات آزاد از دیدگاه آقای خاتمی این است که منافقین و سلطنت طلب‌ها و مارکسیست‌ها را با "رنگ سبز" به
اصلاح طلبان داخلی وصل کنند و با دادن علامت، آنها را به عنوان پشتوانه رای خود ولو اندک به حساب آورند؟!
آیا منظور آقای خاتمی از انتخابات آزاد این است که هر دروغ و تهمت و افترایی را به نامزد رقیب نسبت دهند و او را هزاران بار در اردوکشی‌‌های خیابانی و با اهانت به وی، "دیکتاتور" خطاب کنند؟!
آیا منظور آقای خاتمی از انتخابات آزاد این است که اگر رای نیاوردند فرمان شورش بر جمهوریت نظام و ریختن به خیابان‌ها را صادر کنند و احدی هم جرات نکند بگوید بالای چشم شما ابروست؟!
ممکن است آقای خاتمی بگوید منظور ما از انتخابات آزاد اینها نیست.
سئوال ما این است که پس این همه افعال زشت، ضد اسلامی، ضد اخلاقی وضد انسانی و ضد انقلاب از جانب چه کسانی در این یک سال پس از انتخابات صادر شد؟ ایشان اگر با این اعمال مخالف بودند چرا یک بار برای رد گم کنی و تبرئه خود ولو به صورت صوری این اقدامات را محکوم نکردند؟

انتخابات سالم از نظر آقای خاتمی چیست؟
قانون اساسی ساز و کار و مکانیسم آن را مشخص کرده است. چه کسانی خارج از ساز و کار قانون اساسی می‌خواهند انتخابات برگزار کنند؟ بیش از نیم میلیون نفر انسان مومن و صادق در سراسر کشور بیش از سه دهه است که به عنوان مجری و ناظر بر انتخابات بدون کمترین چشمداشتی خدمت می‌کنند. آنها دین خود را برای دنیای دیگری نخواهند فروخت. کما اینکه در دوم خرداد 76 با آنکه هیچ کس احتمال نمی‌داد آقای خاتمی رای بیاورد همین جمعیت صادق مجری و ناظر ادای امانت کردند و خاتمی را به عنوان پیروز انتخابات اعلام کردند. طرف مقابل هم بدون کمترین اعتراض پذیرفت و حتی به منتخب ملت تبریک گفت.
اما چرا همین‌هایی که مطالبه انتخابات آزاد و سالم را دارند نمی‌خواهند رای ملت را در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم و دهم به رسمیت بشناسند و آن را با بمب "دروغ تقلب" آلودند؟!
وقتی آقای خاتمی حاضر نیست سلامت اخلاقی و دینی یک جمعیت نیم میلیون نفری را در حفظ امانت رای مردم بپذیرد، وقتی آقای خاتمی حاضر نیست سلامت اخلاقی و دینی 6 فقیه شورای نگهبان و 6 حقوقدان منتخب مجلس در این شورا را به رسمیت بشناسد، وقتی آقای خاتمی حاضر نیست رای تنفیذ ولایت فقیه را که مشروعیت نظام به آن بسته است بپذیرد و رای جناب راسموسن دبیر کل ناتو و جرج سوروس یهودی برایش حجت است، چگونه می‌توان به برگزاری یک انتخابات آزاد با حضور کسانی که آقای خاتمی مدعی است آنها را نمایندگی می‌کند امیدوار بود؟
آقای خاتمی و دوستانش سلامت و آزاد بودن انتخابات را با مداخله بیگانگان مورد تهدید قرار داده‌اند و اکنون مدعی هستند که انتخابات، سالم و آزاد نبوده است. این یعنی فرار به جلو، ان‌شاء‌الله روزی که دادگاه عادلانه تشکیل شود او و دوستانش باید از خود در این زمینه دفاع کنند اکنون که در افکار عمومی آنها محاکمه شده‌اند و پاسخی هم ندارند قطعا فردا هم پاسخی نخواهند داشت.


ب- آقای خاتمی از پایبندی به قانون اساسی به عنوان دومین شرط حضور در انتخابات یاد می‌کند.
آقای خاتمی و دوستانشان کجا به اصول قانون اساسی پایبند بودند؟ طی یک سال گذشته همپیمانان آقای خاتمی در شورش‌های خیابانی به امام خمینی(ره) خالق و مبدع قانون اساسی اهانت کردند. آنها اصل ولایت فقیه را که ستون اصلی خیمه قانون اساسی است نفی کردند و رسما در تظاهرات شرارت آمیز عاشورای 88 "مرگ بر اصل ولایت فقیه" گفتند. آیا آقای خاتمی و دوستانش به محکمات قانون اساسی اعتقاد دارند؟ اگر آنها اعتقاد و التزام داشتند این حوادث تاسف بار که دل شیفتگان انقلاب را در ایران و سراسر جهان به درد آورد، اتفاق می‌افتاد؟!
آیا آقای خاتمی و دوستانش نهادهای فیصله بخش در قانون اساسی برای منازعات سیاسی از جمله مسئله انتخابات را قبول دارند؟ اگر قبول داشتند که به دروغ تقلب وساختار جعلی نهادی به نام کمیته صیانت از آرا پناه نمی‌بردند.
آقای خاتمی و دوستانش در هر انتخاباتی فرمی را امضا می‌کنند در آن فرم بر اعتقاد و التزام آنها به قانون اساسی و ولایت فقیه تاکید شده است. آنها در عمل با دست زدن به شورش خیابانی و نفی جمهوریت نظام عملا پای در وادی کلاهبرداری و فریب افکار عمومی و بر علیه نظام گام برداشته‌اند. لذا طرح مسئله پایبندی به قانون اساسی به عنوان یکی از شروط، جز یک لطیفه سیاسی و مسخره کردن مردم چیز دیگری نیست.
ج- آزادی زندانیان و ایجاد فضای آزاد برای احزاب و گروه‌ها نیز سومین شرط‌ آقای خاتمی است.
نظام تاکنون با صبوری بحران صوری پدید آمده پس از اعلام نتایج انتخابات را مدیریت کرده و با دیده عفو و اغماض با مسئله برخورد کرده است. به حکم همه مراجع و فقها دعوت و حضور در شورش‌های خیابانی علیه نظام و انقلاب در حکم محاربه محسوب می‌شود. اما نظام با تسامح برخورد کرد و اصل را بر این گذاشت که اینها فریب خورده هستند و تمام سعی خود را برای پرهیز از افراط و تفریط اعمال نمود.


آقای خاتمی به عنوان رئیس مجمع روحانیون مبارز روز 30 خرداد 88 روز قیام منافقین و سالروز اعلام جنگ مسلحانه منافقین را در سال 60، به عنوان روز راهپیمایی اعتراض آمیز علیه اعلام نتایج انتخابات برگزید.
دوستان آقای خاتمی در 26 خرداد، 30 خرداد و دیگر تجمعات غیرقانونی به مغازه‌های مردم حمله کردند. به یک پایگاه بسیج در همان روز حمله کردند و ده‌ها نفر را در شورش بر جمهوریت نظام و اسلامیت نظام کشته و زخمی نمودند.
در این حوادث تعداد زیادی بهائی، سلطنت طلب و منافق دستگیر شدند‌. برخی از دستگیر شدگان تبعه خارجی و یا از وابستگان به سفارتخانه‌های خارجی از جمله انگلیس می‌باشند. به چه دلیل این افراد به عنوان شرط حضور آقای خاتمی و دوستانشان در انتخابات آینده باید آزاد شوند؟
آقای خاتمی باید به عنوان مسبب و آمر اغتشاشات یک سال گذشته خود به عنوان مطالبه مردم در قیام تاریخی 9 دی و 22 بهمن 88 محاکمه شود. آن وقت چه طور جرات می‌کند بیاید و خواستار آزادی زندانیان شود؟!
آقای خاتمی می‌گوید؛ "با این کارها [یعنی ادامه زندانی بودن محاربان با نظام] بخش مهمی از جامعه به دامن کسانی می‌افتد که اصل نظام را قبول ندارند."
اولا: آیا این تعداد اندک در زندان بخش مهمی از جامعه هستند؟
ثانیا: اگر اینها نظام را قبول داشتند مرتکب این همه جرم نمی‌شدند که به زندان بیفتند.


آقای خاتمی می‌گوید: "بگذارید فضای کشور فضای مودت و همگرایی و نقد باشد."
سئوال این است که چه کسانی فضای مودت و همگرایی و نقد را به سوی شورش‌های خیابانی هدایت کردند؟ چه کسانی مرتکب اعمال ننگینی در شورش‌های خیابانی شدند که اوباما و نتانیاهو به وجد آمده و گفتند: "[اینها بخوانید اصلاح طلبان] به نمایندگی از ما در تهران می‌جنگند."
آقای خاتمی و دوستانش به نمایندگی از آمریکا و رژیم صهیونیستی و دولت مکار انگلیس بیش از  یک سال است که به نظام و مردم چنگ و دندان نشان می‌دهند، حالا پس از یک سال آمده است می‌گوید؛ به سمت "مودت" و "همگرایی" برویم!
کدام مودت و همگرایی؟ مودت و همگرایی با آمریکا و اسرائیل یا با مردم و نظام؟ اگر منظور شما مردم و نظام است چرا آتش بس اعلام نمی‌کنید و همچنان بر طبل جنگ می‌کوبید؟
سخن آخر اینکه چه کسی از شما دعوت کرده است که دوباره به صحنه سیاسی کشور برگردید. در راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن پارسال از طرف مردم چنین دعوتی صورت نگرفته است. امسال نیز مردم جز لعن و نفرین بر آن جنایات و تبهکاری‌ها چیز دیگری نگفتند. مردم به علامت احترام به نظام و قانون تاکنون علیه باند تبهکار فتنه اقدامی نکرده‌اند.
انتظار مردم این است که نهادهای قانونی در انتخابات آینده با کارنامه زشتی که از شما و دوستانتان به جای مانده است اجازه ندهند دوباره در انتخابات و مراجعه به آرای عمومی و رقابت‌های سیاسی پای مداخله قدرت‌های خارجی باز شود. مسئولان باید به مّر قانون عمل  کنند و برگزاری انتخابات آزاد و سالم را آن چنان که قانون اساسی گفته تضمین کنند نه آن چنان که راسموسن دبیر کل ناتو و جرج سوروس یهودی دیکته می‌کنند.


مسئولیت های 18 گانه جاسبی!

میثم رشیدی مهرآبادی در جدیدترین مطلب وبلاگ خود نوشت: در سایت رسمی جاسبی، نکته مهمی که جلب توجه می کند، لینک مسئولیتهاست. در این لینک، مسئولیتهای متعدد او که تاکنون ادامه دارد مشخص شده که عبارتند از:
1- رئیس دانشگاه آزاد اسلامی از سال 1361 تاکنون
2- عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی (منتصب از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی، از سال 1367 تاکنون
3- دبیر دوم شورای عالی انقلاب فرهنگی، از سال 1368 تاکنون
4- عضو کمیسیون مشترک و کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی، از سال 1368 تاکنون
5- عضو شورای موسس دانشگاه آزاد اسلامی از سال 1361 تاکنون
6- عضو و رئیس هیات ممیزه دانشگاه آزاد اسلامی از سال 1371 تاکنون
7- عضو هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی از سال 1361 تاکنون
8- رئیس کمیسیون برنامه ریزی در بخش آموزش و تحقیقات غیر دولتی، برنامه دوم پنجساله توسعه اقتصادی و اجتماعی از سال 1371 تاکنون
9- صاحب امتیاز خبرنامه دانشگاه آزاد اسلامی از سال 1369 تاکنون
10- صاحب امتیاز نشریه اقتصاد و مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی از سال 1368 تاکنون
11- صاحب امتیاز روزنامه آفرینش از سال 1370 تاکنون
12- عضو افتخاری انجمن مدیران صنایع از 1372 تاکنون
13- عضو شورای عالی جوانان از 1372 تاکنون
14- عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت ایران از 1345 تاکنون
15- عضو ستاد مرکزی اقامه نماز در دانشگاهها از 1373 تاکنون
16- عضو شورای اجرایی اتحادیه دانشگاههای جهان اسلام از سال 1377 تاکنون
17- رئیس شورای اجرایی اتحادیه دانشگاههای جهان اسلام از سال 1380 تاکنون
18- عضو شورای اجرایی انجمن دانشگاههای جهان از تیر ماه 1380 تاکنون
این مرد 66 ساله باز هم بنا ندارد جایش را به جوان ترها بدهد. گمان می کنم او در داشتن مسئولیت های همزمان رکورد غیر قابل رقابتی دارد!



محاکمه سران فتنه مانند کودتاچیان باشد

رئیس کمیته دفاعی مجلس گفت: سران فتنه مانند کودتاچیان هستند و باید با آنها برخورد شود و نباید هیچ کوتاهی و اغماضی صورت گیرد.  

کلمه به نقل از فارس از کرمان، غلامرضا کرمی شامگاه شنبه در جمع مدیران خبرگزاری‌ها و مطبوعات ارزشی استان کرمان با اشاره به دستگیری برادر عبدالمالک ریگی در پاکستان اظهار داشت: این خبر را مسئولان کشور پاکستان اعلام کردند و اینکه این همان شخص است، یا خیر، خبر 100 درصد و قابل اعتمادی نیست.
وی در پاسخ به علت تغییر وزیر امور خارجه افزود: از این موضوع دو هفته می‌گذرد و من شخصا این تغییر را طبق قانون از حقوق رئیس‌ جمهور می‌دانم و بر اساس قانون اختیاراتی دارد که می‌تواند این تغییرات را انجام دهد.
نماینده مردم کرمان و راور در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با وزیر خارجه سابق کشورمان سفرهای زیادی را داشته است، تصریح کرد: متکی فردی اصولگرا و خردمندی است و شخصا از نوع برخورد با وی در داخل و خارج از کشور راضی نیستم و این برخوردها قابل تأیید نیست.
وی با مثبت ارزیابی کردن وضعیت کمی نشریات اصولگرای استان کرمان بیان داشت: از نظر تعداد افزایش خوبی در این زمینه صورت گرفته و جا دارد از مدیرکل سابق و کنونی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تقدیر شود.
کرمی با اشاره به اینکه با تشکیل جلسات فصلی با خبرگزاری‌ها و مطبوعات اصولگرای استان مخالفتی ندارم، تصریح کرد: این پیشنهاد خوبی است و ارتباطات ما باید بیشتر و فعال‌تر شود و مطبوعات و رسانه‌ها می‌توانند، اخبار ما را پیگیری کنند.
وی گفت: در ارتباط با توجه به همه مطبوعات در راستای چاپ اخبار نمایندگان استان در نشریات مختلف، پیگیری‌های لازم را از طریق روابط‌ عمومی مجلس انجام می‌دهم.
کرمی افزود: بحث هزینه بالای مطبوعات به دلیل اجرای قانون هدفمندی یارنه‌ها را از طریق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و کمیسیون مربوطه در مجلس پیگیری می‌کنیم تا به راهکاری دست پیدا کنیم.
رئیس کمیته دفاعی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه محاکمه سران فتنه به عنوان خواسته عمومی عامه مردم مطرح است، اظهار داشت: نظام ظرفیت مدیریت جریان مقابله با فتنه 88 را داشت و من شخصا معتقد هستم که مدیریت عالی و خوبی انجام شد و در رأس همه مقام معظم رهبری تدابیر خوبی داشتند.
کرمی تصریح کرد: در بحث سران فتنه باید فرصت مناسبی ایجاد شود و عملا محاکمه آنها در افکار مردم حاصل و آنها در زندان افکار مردم محبوس هستند.
وی گفت: سران فتنه مانند کودتاچیان هستند و باید با آنها برخورد شود و نباید هیچ کوتاهی و اغماضی صورت گیرد.
نماینده مردم کرمان و راور در مجلس در زمینه فاضلاب ماهان بیان داشت: مطالعات لازم انجام شده و کار اجرایی آن به زودی آغاز می‌شود و همچنین باند دوم ورودی هفت باغ و ماهان را شخصا پیگیری کردم و مقرر شده است که عملیات اجرایی آن به زودی آغاز شود.
کرمی با اشاره به اینکه جمعیت زندان کرمان زیاد است، گفت: پیگیری می‌کنیم، اردوگاهی که در منطقه کبوترخان است، تکمیل و تجهیز شود.
وی خاطرنشان کرد: در بحث ریزش معدن هجدک راور راهکارهای مختلفی مطرح است که از میان آنها بهترین آن انتخاب شد و این مهم در حال پیگیری است تا به معدنچیان گرفتار در معدن دست پیدا کنند.
کرمی افزود: باید به خانواده این معدنچیان و دیگر قربانیان معادن رسیدگی شود.
در این جلسه احمد سعیدی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان نیز با اشاره به وضعیت مطبوعات در استان کرمان اظهار داشت: از حیث کمی وضعیت رسانه‌های مکتوب استان کرمان از همه استان‌ها بالاتر و بهتر است.
وی افزود: اخذ چند مجوز نشریه دیگر برای برخی حوزه‌ها و شهرستان‌ها که در این زمینه ضعیف هستند، پیگیری می‌شود.
سعیدی با اشاره به فتنه سال گذشته در کشور تصریح کرد: سردار کرمی، نماینده مردم کرمان و راور در مجلس شورای اسلامی پیشقراول دفع فتنه در مجلس بود و همچنین آیت‌الله جعفری در کرمان با بیانات خود سبب بصیرت بخشی مردم شد.
وی با بیان اینکه دو سال از تعطیلی خانه مطبوعات کرمان می‌گذرد، خاطرنشان کرد: وزارت فرهنگو ارشاد اسلامی آیین‌نامه خانه مطبوعات را تغییر داده است.
سعیدی گفت: خانه مطبوعات می‌تواند بستری برای حضور پررنگ‌تر مطبوعات و خبرگزاری‌ها در سطح استان باشد و ما به دنبال این هستیم که این زمینه و بستر را هر چه زودتر فراهم کنیم.
در این جلسه مدیران و نمایندگان مطبوعات و خبرگزاری‌های ارزشی استان به بحث و تبادل نظر در راستای ارتقای وضعیت خبر و اطلاع‌رسانی با نماینده مردم کرمان و راور در مجلس و مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداختند.

عجب آی کیویی دارد این خاتمی!

محافل ضدانقلاب تحرکات اخیر محمد خاتمی و حلقه لندن را به طنز و هجو کشیده اند. محافل یاد شده در اوج اغتشاشات سال گذشته از فتنه گرانی چون خاتمی حمایت می کردند. کیهان نوشت :پایگاه اینترنتی گویانیوز با اشاره به اظهارات اخیر خاتمی مبنی بر تعیین شرط جهت حضور در انتخابات مجلس، به طنز نوشت: ببینید بچه ها! اتفاقی نیفتاده که. خونسردی خودتان را حفظ کنید و به آن چه می گویم درست گوش بدهید. اگر بد بود، کار خودتان را بکنید؛ اگر خوب بود، در انتخابات مجلس سال۱۳۹۰ و انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ شرکت کنید. فقط بالا غیرتاً عصبانی نشوید و حرف بد بر زبان نیاورید.
گویانیوز ضمن بی عرضه و بی جربزه توصیف کردن کسانی چون خاتمی و مهاجرانی و حلقه جرس می نویسد: توصیه می کنیم هر روز سایت جرس را باز کنید و مطالب تئوریسین های جنبش سبز را خوب بخوانید و آن ها را از بر کنید. از «ب» بسم الله تا «ت» تمت این مقالات، چیز برای فهمیدن و آگاه شدن دارد. خودتان را یک جور سرباز حس کنید که می خواهید توی شکم حیوانی قایم شوید و به داخل قلعه دشمن نفوذ کنید. اصلاً مهم نیست که بدانید چرا کسانی که توی شکم آن حیوان نگون بخت جمع شده اند این قدر توی سر و کله هم می زنند؛ مهم این است که وقتی دشمن گول خورد و در قلعه را باز کرد همه آن کسان از توی شکم حیوان می ریزند بیرون و قلعه را فتح می کنند و ما پیروز می شویم.
ارگان سازمان خارجی فتنه و آشوب ادامه می دهد: عزیزان! ببینید آقای خاتمی چه می گوید همان را عمل کنید. باور کنید صلاح همه ما در آن است. من که هر وقت این مرد را می بینم و حرف هایش را می شنوم کیف می کنم. باور کنید خدای استراتژی و تاکتیک است. آن پیچش زیبا به طرف توالت سازمان ملل، زرنگی این آدم را در برخورد با معضلات به شما نشان می دهد. من که گوش به فرمان او هستم. بگوید شرکت کن، می کنم. بگوید نکن، نمی کنم. کافی ست بگوید بپر، من فقط می پرسم از کدام پنجره. حالا طبقه اول باشد یا دهم برایم فرقی نمی کند.
سایت بالاترین نیز به شکل دیگری به هجو خاتمی پرداخت: آقای خاتمی کف خواست های اصلاح طلبان را برای شرکت در انتخابات بعدی اعلام کرد. خب الحمدلله. واقعاً نگران بودیم و خواب به چشممان نمی آمد اگر می دانستیم این دسته قصد شرکت در انتخابات را ندارند. حالا که از خواسته های خاتمی خبردار شدیم، چند سؤال به وجود می آید. اول اینکه قصد خاتمی از بیان این خواسته ها چیست؟ آیا منتظر است که جمهوری اسلامی با خواندن این خواست ها بگویند «آها... پس این را می خواستید؟ خوب چرا از همان اول نگفتید. بفرمایید این شما و این آنچه شما خواسته اید»! و بعد هم دست همدیگر را می گیریم و رقص کنان سرود «من چقدر خوشبختم» را می خوانیم؟ آلترناتیو دیگر چیست؟ نظام محل ]...[ هم به خواسته های خاتمی نگذارد و ایشان دچار یاس فلسفی شود و گوشه عزلت بجوید و ما هم دق مرگ شویم تا از افسردگی ایشان جلوگیری کنیم و سعی کنیم ایشان را از پرت کردن خود از پل حافظ منصرف کنیم؟ آلترناتیو دیگر چیست؟نظام محل ]...[ به خواسته های آقای خاتمی نمی گذارد و آقای خاتمی و بقیه اصلاح طلبان به هر حال کاندیدا می شوند و رد صلاحیت می شوند و یا مثلاً یکی شان که کبریت بی خطری به نظر می آید تایید صلاحیت می شود و بعد می رویم به خیابان و می گوییم رای ما رو پس بگیر! و بعضی مان را می گیرند بعضی هم پناهنده به کشورهای دیگر می شوند و... خاتمی پس از یک سال و اندی، کف خواست های جدیدش را برای شرکت در دوره بعدی مطرح می کند! راستی آی کیوی آقای خاتمی آن وقت ها چقدر بود و آی کیو دوستانی که برای شرط های او هورا می کشند چقدر است؟ اما از همه آلترناتیوها گذشته، اگر منظور خاتمی کف کردن ما از این شرط و شروط بود که ما اپوزیسیون کف کردیم و خواسته ایشان تامین شده است!
حسن شریعتمداری عضو مرکزیت حزب منحله خلق مسلمان و از عناصر مرتبط با لانه جاسوسی سابق آمریکا هم در گفت وگو با VOA تأکید کرد: اظهارات خاتمی در حالی است که هیچ بارقه ای پیش روی اصلاح طلبان وجود ندارد. اگر او برای مخاطب خارجی این سخنان را نزده باشد، نکته دقیق و مهمی در سخنان وی وجود ندارد.


اشکمان درآمد از بس که جوک شدیم

اشکمان درآمد از بس که جوک شدیم
سال میلادی 2010 بر فتنه گران و جریان اپوزیسیون چگونه گذشت؟
پایگاه اینترنتی خودنویس وابسته به روزنامه نگاران زنجیره ای فراری در این باره نوشت: سال 2010 میلادی که روز شنبه به پایان رسید، در ایران با التهاب آغاز شد. روزهای نخستش با عاشورای 88 شروع شد. البته پس از یک دوره التهاب، شعله تحرکات خیابانی خاموش شد ولی همان التهاب به فضای مجازی منتقل شد و همان جا باقی ماند. قضیه اسب تروا و راهپیمایی 22بهمن بسیار خبرساز شد. شاید بتوان 22بهمن 1388 را روز پایان گرفتن تحرک خیابانی اپوزیسیون دانست. به خصوص با آن قضیه اسب تروا که تبدیل به جوک سال شد! موسوی کاندیدای صفحه نخست شخصیت سال مجله تایم شد. سبزها به گفته خودشان ده بار- ده بار به وی رای دادند تا وی از لیدی گاگا ] رقاصه آمریکایی[ هم پیشی بگیرد ولی در نهایت لیدی گاگا و بیل کلینتون به روی جلد مجله تایم رفتند.
سایت مذکور می نویسد: درست برخلاف سال 2009 که اپوزیسیون تقریباً درهمه مناسبت ها مانند روز قدس و 13آبان و 16 آذر به خیابان آمد در سال 2010 همین مناسبت ها در سکوت نسبی برگزار شد تا یکبار دیگر گمانه زنی ها درباره خاموش شدن شعله جنبش به واقعیت نزدیک تر شود. مناسبت های 13 آبان و 16 آذر و روز قدس یکی پس از دیگری رفتند و ما تقریباً هر روز به صفحه مانیتور خیره ماندیم تا ببینیم خبری از خیزش مجدد می شنویم یا همه اش در حد لینک گذاری و موضوع داغ و الله اکبرهای قلابی در بالاترین باقی خواهد ماند. ولی خبری نشد. خیلی ها در اپوزیسیون اعتراض کردند و موسوی همچنان بیانیه داد و اعلامیه صادر کرد.
خودنویس همچنین می افزاید: مراسم ماه محرم و عاشورا با سکوت کامل برگزار شد. انگار کسی دیگر رمقی برای مخالفت نداشت. مخالفان پشت مانیتورهای شان جاخوش کردند چون از همه جا امن تر بود. اکبر گنجی گفت این 27 میلیون نفری که به موسوی رای داده اند کجا هستند. صدای خیلی ها درآمد. رگ گردن خیلی ها بیرون زد. بدو بیراه ها شروع شد ولی کسی نتوانست آن 27 میلیون نفر را نشان بدهد و باز همچنان موسوی و یارانش همچنان بیانیه می دادند. سال 2010 این گونه به پایان آمد.
خودنویس البته یادآور نشده که سال میلادی سپری شده برای اربابان آمریکایی و انگلیسی و صهیونیست فتنه گران هم سالی پر از شکست و ناکامی (از افغانستان و عراق و لبنان و فلسطین و ترکیه تا آشوب های اجتماعی و اقتصادی در غرب) بود.


اثبات دروغ تقلب با 2 نظرسنجی معتبر آمریکائی

پایگاه اینترنتی "وُرلد پابلیک آپینیون" در نظرسنجی پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، اعلام کرده بود این موضوع اثبات شد که اکثر مردم ایران، محمود احمدی نژاد را قبل و پس از انتخابات به عنوان رئیس جمهور منتخب خود می دانستند. کلمه به گزارش الف به نقل از پایگاه اینترنتی "ورلد پابلیک آپینیون"، این پایگاه افکارسنجی در نظرسنجی سال 2009 خود در مورد شرایط مختلف ایران از http://alef.ir/1388/images/taghalob1.jpgجمله اوضاع اقتصادی، آینده روابط ایران- آمریکا و مسائل داخلی ایران نظرسنجی گسترده ای انجام داد.

از جمله نظرسنجی انجام شده این مرکز افکارسنجی، موضوع انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران بود. این مرکز نظرسنجی قبل و پس از این انتخابات نظرسنجی را در مورد آرای مردم ایران انجام داد.

*In a new public opinion poll across Iran before the upcoming June 12, 2009 Presidential elections, a plurality of Iranians said they would vote for incumbent President Mahmoud Ahmadinejad. At the stage of the campaign for President when our poll was taken, 34 percent of Iranians surveyed said they will vote for incumbent President Ahmadinejad.  Mr. Ahmadinejad’s closest rival, Mir Hussein Moussavi, was the choice of 14 percent, with 27 percent stating that they still do not know who they will vote for.  President Ahmadinejad’s other rivals, Mehdi Karroubi and Mohsen Rezai, were the choice of 2 percent and 1 percent, respectively

در نظرسنجی انجام شده این مرکز پیش از انتخابات 12 ژوئن 2009 در ایران مشخص شد که اکثریت مردم ایران اعلام کرده اند به محمود احمدی نژاد رای خواهند داد. در این نظرسنجی مشخص شد که در زمان رقابتهای انتخاباتی در ایران 34 درصد اعلام کردند به محمود احمدی نژاد و 14 درصد به میرحسین موسوی رای خواهند داد. 27 درصد نیز اعلام کردند که هنوز نمی دانند به چه کسی رای خواهند داد. در این نظرسنجی مهدی کروبی  با حمایت دو و محسن رضایی با حمایت یک درصدی مواجه شدند. در این نظرسنجی پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران، 89 درصد از مردم این کشور اعلام کردند که در انتخابات ریاست جمهوری ایران شرکت خواهند کرد. از هر 10 نفر هفت نفر اعلام کردند که معتقدند انتخابات ریاست جمهوری ایران آزاد و سالم برگزار خواهد شد.

89 percent of Iranians say that they will cast a vote in the upcoming Presidential elections*
پیش از برگزاری انتخابات در ایران یکسری از توجه ها به آذری زبان ها بود و با توجه به آذری بودن میرحسین موسوی این گمان وجود داشت که موسوی رای زیادی در میان آذری زبان ها خواهد داشت اما در این نظرسنجی مشخص شد که فقط 16 درصد از آذری زبان ها خواهان رای دادن به موسوی هستند و برعکس 31 درصد از آذری زبان ها اعلام کردند که به احمدی نژاد رای خواهند داد.

*Inside Iran, considerable attention has been given to Mr. Moussavi’s Azeri background, emphasizing the appeal his Azeri identity may have for Azeri voters. The results of our survey indicate that only 16 percent of Azeri Iranians indicate they will vote for Mr. Moussavi. By contrast, 31 percent of the Azeris claim they will vote for Mr. Ahmadinejad.

همچنین در نظرسنجی انجام شده این مرکز دو ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، 81 درصد از مردم ایران اعلام کردند که معتقدند محمود احمدی نژاد رئیس جمهور مشروع و منتخب این کشور است. این در حالی است که فقط 10 درصد احمدی نژاد را رئیس جمهور ایران ندانستند. در این نظرسنجی پس از انتخابات ایران همچنین مشخص شد که 83 درصد از مردم ایران معتقدند که روند انتخابات در ایران آزاد و سالم برگزار شد. 66 درصد از مردم ایران اعلام کردند که انتخابات ایران کاملا آزاد و سالم برگزار شد. 83 درصد نیز اعلام کردند که به نتیجه انتخابات مطمئن هستند و 62 درصد اعلام کردند که به طور کامل به نتایج انتخابات اطمینان دارند.

The reelection of President Mahmoud Ahmadinejad in June 2009, sparked violent protests in Tehran and other Iranian cities by opposition supporters who claimed the election was rigged. But among the 87% of poll respondents who say they voted in June, 55% say they voted for Ahmadinejad. Only 14% say they voted for the leading opposition candidate, Mir Hossein Mousavi

پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران مخالفان احمدی نژاد اعلام کردند که در این انتخابات تقلب صورت گرفته اما در نظرسنجی از 87 درصد از رای دهندگانی که رای خود را در صندوق های رای گیری انتخابات ریاست جمهور ایران انداختند، مشخص شد که 55 درصد به احمدی نژاد رای دادند و فقط 14 درصد به موسوی رای داده بودند. در این نظرسنجی افراد شرکت کننده در پاسخ به سوالی در مورد اینکه اگر بار دیگر انتخابات برگزار شود شما به چه کسی رای خواهید داد، نیمی از شرکت کنندگان اعلام کردند که به احمدی نژاد رای خواهند داد. از هر 10 نفر هشت نفر نیز اعلام کردند که احمدی نژاد فردی صادق و راستگو است.

A majority says that in the past  four years, there has been an improvement in Iran’s ability to resist foreign pressures, and a plurality says there has been an improvement in civil liberties over the same period.

در این نظرسنجی همچنین اکثریت شرکت کنندگان اعلام کردند که توانایی ایران در چهار سال گذشته در مقاومت در برابر فشارهای خارجی بهبود یافته و اکثریت این شرکت کنندگان معتقد بودند که در روند آزادی های مدنی در ایران طی چهار سال گذشته شاهد بهبودی بوده اند.
در کل 81 درصد از مردم ایران اعلام کردند از روند انتخابات در ایران رضایت دارند و 16 درصد نیز ابراز نارضایتی کردند. آمار افرادی که از روند برگزیده شدن کاندیداها در روند فعلی انتخابات ایران رضایت داشته اند در مقایسه با سال 2008، 19 درصد افزایش داشت. در این نظرسنجی 55 درصد از مردم ایران اعلام کردند که تمایل ندارند ناظران سازمان ملل در روند
انتخابات ایران نظارت کنند. فقط 37 درصد با حضور ناظران سازمان ملل در ایران برای نظارت بر روند انتخابات این کشور موافق بودند.


متن کامل کیفرخواست سران فتنه

بسمه تعالی

 

متن کامل کیفرخواست سران فتنه

 

 وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ. أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِن لاَّ یَشْعُرُونَ

سوره مبارکه بقره، آیات 11 و  12

 

انتخابات دهم ریاست جمهوری "پتک جمهوریت"  بر سر دشمنان قسم خورده نظام اسلامی بود و حماسه 40 میلیونی ایرانیان در این انتخابات بیش از پیش پیوند عمیق ملت و حاکمیت را آشکار نمود اما در این میان برخی اتفاقات تلخ آن چنان بر مذاق دشمنان این مرز و بوم شیرین بود که تا ماه ها بعد از آن با ترفندهای تبلیغاتی خاص خود سعی بر تحت الشعاع قرار دادن اصل موضوع را داشته و با بزرگنمایی حواشی خودساخته در این میان، به قصد انتقام از ایران و ایرانی وارد عرصه شدند.

اما بدون تردید در این میان باید به جای شناسایی معلول، به سراغ علت ها رفت.

 دروغ بزرگ "تقلب در انتخابات" در حالی مطرح شد که با گذشت قریب به 18 ماه از 22 خردادماه 88، همچنان سندی دال بر این ادعا ارائه نشده است و از سوی دیگر عدم همکاری کاندیداهای معترض با شورای نگهبان و حتی سر باز زدن از همکاری با شورای منتخب، بیش از پیش بر شعله های این آتش کور افزود تا جایی که به تبع حوادث بوجود آمده از این فضای احساسی، ده ها تن از هموطنانمان کشته شده و ماه ها کشور با تحمیل فشارهای غیر ضروری، از بسیاری از برنامه های بلند مدت خود بازماند.

 

از سوی دیگر برگزاری دادگاه های متهمان حوادث پس از انتخابات اگرچه حاکی از عزم جدی دستگاه قضا نسبت به برخورد با عوامل این فتنه بزرگ بود لکن اکتفا به برگزاری دادگاه های محاکمه عوامل دست چندم و بعضا عناصر فریب خورده جریان کودتای سبز، پیام ناخوشایندی برای ملت ایران داشت و آن هم عدم اراده دستگاه قضایی جهت برخورد با عوامل و مسببین این حوادث تلخ بود.

 

بنا بر قاعده "العدل اساس الملک" حداقل انتظاری که از دستگاه قضا می رود رعایت عدالت در برخورد با متهمان حوادث پس از انتخابات است نه آنکه محاکمه عناصر دست چندم و فریب خورده این فتنه، مبدل به حلقه مصونیت برای سران فتنه باشد.

 

میرحسین موسوی؛ فرزند میر اسماعیل:

 طبق بند 9 ماده 33 قانون انتخابات ریاست‌جمهوری، تقلب در انتخابات جرم به شمار می‌رود

 و طبق ماده 697 قانون مجازات اسلامی «هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جرائد یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را‌صریحاً نسبت دهد یا آن‌ها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می‌شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید... .»، خود این اقدام جرم و افترا است،

و نامبرده بحث عمل تقلب را مستقیما و صراحتاً به وزارت کشور، شورای نگهبان و دولت نسبت داده که این قطعاً افترا است و وی باید برای اثبات مدعای خود به دادگاه احضار گردد.

از سوی دیگر با توجه به رأی مشورتی قوه قضائیه مبنی بر اینکه اگر افترا یا توهینی نسبت به یک شخصیت حقوقی باشد، اما شواهد و قرائن دلالت به این داشته باشد، این نسبت دادن به یک شخصیت حقوقی در واقع به یک شخصیت حقیقی بر می‌گردد که حق شکایت با عنوان افترا برای شخصیت حقیقی موجود در شخصیت حقوقی که ناظر به اوست، ثابت است،

 یعنی در مورد اخیر شواهد و قرائن موجود دلالت بر این دارد که تقلب در انتخابات را به وزیر کشور و اعضای شورای نگهبان نسبت داده‌اند لذا وزیر کشور دولت نهم می‌تواند در این خصوص اقامه دعوا کند که البته طبق ماده 727 قانون مجازات اسلامی این جرم حتماً باید یک شاکی خصوصی داشته باشد.

هم چنین بر هم زدن امنیت کشور موضوع ماده 498 قانون مجازات اسلامی، تبلیغ علیه نظام موضوع ماده 500 قانون مجازات اسلامی و تحریک مردم به جنگ و کشتار و هشدار موضوع ماده 512 قانون مجازات اسلامی، از دیگر جرائمی است که نقش میرحسین موسوی در آنها غیرقابل انکار است و نگاهی به بیانیه های وی طی ماه های پس از انتخابات به خوبی بر این نکات صحه می گذارد.

 و در نهایت اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرائم ضد امنیت داخلی کشور موضوع ماده 610 قانون مجازات اسلامی، اخلال در نظم عمومی موضوع ماده 618 قانون مجازات اسلامی، مزاحمت برای زنان و اطفال موضوع ماده 619 و تخریب، نهب و غارت، موضوع مواد 675، 676، 677، 683،687 و 689 قانون مجازات اسلامی است که به وفور در پرونده این مخل امنیت ملی به چشم می خورد

 و طبق ادله و شواهد موجود با توجه به علم متهم به نتایج تجمعات غیرقانونی، تظاهرات و اختلال عرفی که بین علت و معلول یعنی بین تجمعات و تخریب‌ها موجود است، موسوی با اغتشاشگران وحدت قصد داشته و این وحدت قصد محرز است.

 لذا با توجه به اینکه اگر کسی به تجمع تحریک کند در واقع به تخریب تحریک کرده است، به همین دلیل وی طبق ماده 619، 618، 675، 676، 677،683، 687، 689 قانون مجازات اسلامی که این موارد غالباً با موضوع تخریب، نهب و غارت، مزاحمت برای زنان و افراد و اخلال در نظم عمومی است، معاونت در جرم محسوب می شود و بدون تردید خون های ریخته شده در این میان همچون شهدا؛ امیرحسام ذوالعلی، غلام کبیری، داوود صدری، فاطمه رجب پور، سرور برومند و... همگی حاصل علت اصلی است که همان تحریک مردم برای حضور در خیابان ها و در نهایت سو استفاده اوباش از فرصت بدست آمده و قتل و غارت و کشتار مردم بی گناه است.

 و از همین دست است "خداجوی" خواندن اوباش روز عاشورای حسینی که با حمله به اماکن عمومی، شعار مرگ بر جمهوری اسلامی سر داده و عزاداران سالار شهیدان را با سنگ، چاقو و قمه مضروب ساختند و مضاف بر اینها، نامبرده در تاریخ 10 بهمن ماه 88  ضمن دیدار با کروبی، با محکوم کردن اعدام 2 تروریست (آرش رحمانی پور و محمد علی زمانی) علنا اعدام این 2 عضو گروهک تروریستی پادشاهی را محکوم می نماید.

مهدی کروبی، فرزند احمد:

 افزون بر اتهامات متهم قبلی (میرحسین موسوی) که در مورد عملکرد مهدی کروبی نیز صدق می کند، ادعاهای شاذ و سراسر کذب نامبرده در جریان حوادث پس از انتخابات از جمله تجاوز جنسی به زندانیان سیاسی که علیرغم گذشت بیش از 15 ماه از زمان این ادعا هنوز یک سند نیز در این رابطه ارائه نشده است، از لحاظ حقوقی می‌تواند توهین، افترا یا تشویش اذهان عمومی محسوب ‌شود و به نظر می‌رسد این ادعاها بیشتر به افترا نسبت به دستگاه‌های امنیتی و قضایی کشور نزدیک باشد.

 لذا با توجه به اینکه وی نتوانست این "دروغ بزرگ" را ثابت کند به نظر می‌رسد از نظر حقوقی قابل پیگیری ذیل جرم افترا می باشد.

 بر طبق ماده 697 و 698 قانون مجازات اسلامی اگر به یک شخصیت حقوقی تلویحا اعمالی که بر خلاف حقیقت بوده و کذب محسوب می‌شود، نسبت دهند و قصد تشویش اذهان عمومی اثبات شود، شخص مدعی مجرم شناخته شده و دادستان با توجه به عمومی بودن جرم می‌تواند راسا اقدام کند.

 از سوی دیگر از آنجایی که مسئولیت برگزاری هرگونه تجمع غیر قانونی با ترتیب دهندگان تجمع است، در روز دوشنبه 25 خرداد ماه سال 88 به دعوت نامبرده و دیگر بانی اصلی فتنه (میرحسین موسوی) راهپیمایی غیر قانونی و فاقد مجوزی در خیابان آزادی تهران برگزار شد که دنباله آن به بروز آشوب و اشتهار سلاح و درگیری مسلحانه و حمله به مراکز نظامی، تخریب اموال عمومی و خصوصی و تاسف بارتر از همه مرگ و جراحت تعدادی از هموطنان مان انجامید.

 از آنجا که نقش نامبردگان در برپایی و حضور در این تجمع بدون مجوز و همچنین ادبیات به کار رفته در سخنرانی آنان آشکارا در ارتکاب این جرایم نقش داشته و بیانیه های پی در پی آنها در تکوین و تداوم آشوب ها و ریخته شدن خون فرزندان این کشور تاثیر فراوان داشته اند،

 عناوین «تحریک و ترغیب وقوع جرم» در بند یک و «تسهیل وقوع جرم» در بند 3 ماده 43 قانون مجازات اسلامی تحقق یافته، در معاونت ایشان به صورت تعدد معنوی در ارتکاب جرایم قتل عمدی (ماده 206) جنایت عمدی نسبت به عضو (ماده 269) ، احراق و تخریب اموال غیر (ماده 675و 677) و تخریب اموال عمومی (ماده 687) مذکور در قانون مجازات اسلامی نمی توان تردیدی داشت، طبق ماده 43 قانون مذکور اقدامات ایشان بدون شک تحت عنوان معاونت در این جرایم قابل پیگیری است.

 

همچنین بنا بر حکم ماده 44 همان قانون، حنی اگر عاملین اصلی و مباشران جرایم فوق به هر علتی محاکمه و مجازات نشوند، معاونین جرایم فوق قطعا به صورت مستقل قابلیت محاکمه و مجازات را دارند.

 . جدای از موارد مذکور می توان بیان داشت که وقتی بردن آبروی فرد در سیستم ما دارای مجازات است زیر سؤال بردن صحت عملکرد یک نظام بدون اثبات آن چیزی فراتر از افترا بوده و باید برای آن مجازاتی سنگین در نظر گرفت.

اسلام برای آبروی فردفرد انسانها احترامی بسیار قائل است (حرمه المومن کحرمه الکعبه) پس به طریق اولی، حرمت نظامی که بر آمده از خون هزاران شهید و جانفشانی مومنان بسیار است، ارزشی صدچندان دارد و لذا جای قانونی در این خصوص که حرمت شکنی نسبت به نظام را جرم تلقی نماید، خالی است.

سید محمد خاتمی؛ فرزند سید روح الله:

نامبرده اگر چه نسبت به دو متهم دیگر کمتر ورود شفاف داشته است، لکن عملکرد و مواضع وی طی فتنه پس از انتخابات به خوبی روشن می سازد که ضلع سوم این فتنه را هدایت و راهبری می کرده است.

 

از جمله اظهارات وی در 19 مهر88 در دیدار با جمعی از همفکرانش، دستگیرشدگان حوادث پس از انتخابات را که تعداد بسیار زیادی از آنها با گروهک های تروریستی پژاک و انجمن پادشاهی در ارتباط بودند "انسان های بزرگ" می نامد که می توان همین امر تبلیغی به نفع گروهک های تروریستی های مخالف نظام را به عنوان جرم مصرح در ماده 500 قانون مجازات اسلامی مورد بررسی قرار داد.

 

هم چنین صدور بیانیه های تحریک آمیز (31 خرداد 88) به همراه ادعاهای کلی فاقد سند و هم چنین سخنرانی در شب عاشورای حسینی در حسینیه جماران که با بند بند صحبت های وی حضار سوت و کف می زدند و عملا با هتک حرمت مراسم عزای سالار شهیدان آن را به مراسم سوت و هلهله مبدل کردند از دیگر اقدامات نامبرده است.

 

بنابراین اقدام نامبرده مصداق بارز معاونت در جرم موضوع ماده 726 ناظر به ماده 498 و 500 قانون مجازات اسلامی می باشد.

 

 رونوشت به:

 آیت ا... آملی لاریجانی؛ ریاست محترم قوه قضاییه

حجت الاسلام محسنی اژه ای؛ دادستان کل کشور

دکتر جعفری دولت آبادی؛ دادستان عمومی و انقلاب تهران

دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در کیفرخواستی حقوقی علیه سه عامل اصلی کودتای انکلیسی-آمریکایی سال88، با استناد به مواد قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی از قوه قضاییه خواستند تا بدون اهمال با این سه خائن ملی برخورد کرده و این نوکران بیگانه را به سزای اعمال ننگینشان برساند.


جستاری تطبیقی در ماهیت و عملکرد جریان آشوب در سالهای 60و88

«عزیزان من!...گفته بودم که غائله ایجاد می‌کنند شیاطین؛ هر روزی به اسمی. ما باید از این غائله‌ها جلوگیری کنیم، هوشمند باشیم، غائله‌ها را با هوشیاری توجه کنید و خنثی کنید. ممکن است پس از چند روز، یک غائله دیگر بلند بشود...ملت ما راه خود را یافته است. ما از این دسیسه‌ها نمی‌ترسیم.»
امام خمینی

ذرات هستی بار دگر محرّم حسین را به تعزیت نشسته اند. سالروز واقعه ای که در آن، خون ابی عبدالله (ع) آنچنان برکت می یابد که بقای اسلام را تا بقای دهر ضمانت نمود؛ آنجا که این خون تا مقام فرقان بالا رفته و محک حق و باطل برای تمام ادوار گشت.
این فیض نه تنها در سال 61 هجری عینیتی ملموس یافت که در قرن ها بعد نیز در آوردگاه حق و باطل نمود عینی یافته و به رسوایی و فلاکت ابدی هلهله کنندگانی دیگر در عاشورا انجامید؛ شاید اگر عاشورای 59 نبود و اگر عاشورای 88 نمی-بود، پرده جهل فرقه ای هرگز دریده نمی شد و گویی حسین نه یک بار، که هماره بایستی برای احیای دین جدش، سیوف کف زنندگان در عاشورا را به آغوش بکشد.
فتنه 88 که حوادث عاشورای آن کوس شقاوت را به فلک برد، محصول تعاون بر «اثم و عدوانی» بود که سران فتنه، سکوت خواص، مزدوران گروهک ها و تعدادی از حامیان مردمی ساده دل آنرا رقم زدند. اما اگر صفحات تاریخ را سی سالی به عقب بزنیم، با سلسله حوادثی مواجه می گردیم که تشابهات بنیادین و حتی روبنایی و رفتاری آن با فتنه اخیر شگفت آور است.
هرچند بسیاری از تحلیل گران بر اصل الگوگیری فتنه سبز از حرکت منافقین صحه گذارده اند، اما جای خالی پژوهشی مستند، در اثبات این مدعا به شدت احساس می گردد.
لهذا این نوشتار برآنست تا با مقایسه ای تطبیقی میان حوادث منجر به عاشورای 59 و آشوب خرداد 60 ، و وقایع سال گذشته، گامی در جهت شناخت ماهیت حقیقی و هزارتوی فتنه سبز بردارد. این سطور هم چنین می نمایاند که غائله هایی که به گفته امام خمینی(ره)، «شیاطین، هر روز به اسمی» برپا می-کنند هرگز منحصر به فرد نبوده و استخراج و شناخت محورهای مشترک آنان می تواند به بصیرت افزایی در قبال توطئه های آتی این جریانات کمک کند.
ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که هدف نگارش از مقاله، به موارد فوق خلاصه می گردد و قصد برچسب زنی های رایج در ژورنالیسم و تشبیه نمودن عاملین فتنه سرخ 60 و فتنه سبز 88  را ندارد؛ که هر گروه در جای خود «جرم عظیم» را به فعلیت رساندند و روزی پاسخ گوی آن خواهند بود؛ هرچند گو اینکه خود در یکسال اخیر عاملین فتنه چندان هم از دلبری  متقابل با پیش کسوتان فتنه گری ناخرسند نگشته اند!
خالی از اغراق است اگر اشتراکات و تشابهات گاه غیر قابل باور فتنه مارکسیستی- لیبرالیستی منافقین و بنی صدر در اوان انقلاب، و فتنه لیبرالیستی سبز را فراتر از صدها مورد بدانیم اما، ذکر تمام موارد و نیز بررسی تحلیلی آنان در این مجال نمی گنجد. لذا به بازگویی گذرا و گاه تیتروار برخی از این اشتراکات اکتفا می نماییم؛ باشد که این جستار مبنایی بر پژوهش هایی کامل تر گردد.

 
1.    شکست در انتخابات
به لحاظ زمانی هر دوفتنه در مقطع پس از انتخابات و شکست جریان فتنه به اوج رسید. سازمان مجاهدین خلق سال های نخستین انقلاب را در حالی سپری نمود که در هر انتخاباتی شکستی مفتضحانه تر از قبل می خورد و حتی نتوانست شخص رجوی را به مجلس بفرستد. مات شدن در میدان مردم سالاری و نومیدی از رقابت سالم باعث شد تا آنان «زیر میز زده» و بازی را برهم زنند. کاری که جریان فتنه در سال 88 نیز به انجام رساند.

 
2.    قدرت و قدرت طلبی
هدف هر دو بلوا قدرت بود. در اوان انقلاب، مجاهدین خلق که بنی صدر، آخرین نقطه امید خود را مخلوع یافتند برای کسب قدرت قیام نمودند. جالب آنکه رجوی علنا اعلام نمود که آشوب وی بخاطر شکست در انتخابات مجلس است! وی در حالی که در انتخابات تایید صلاحیت شده و رای نیاورده بود در اطلاعیه ای که به آشوب انجامید نوشت:
«بدون یک مجلس واقعاً ملی فراگیر نمایندگان طبقات و اقشار مختلف مردم، خبری از زندگی مسالمت آمیز در کار نخواهد بود.»(1)
جریان فتنه نیز که چهار سال دست خویش را از قدرت کوتاه یافته بودند، انتظار بیشتر را برنتابیدند و به رغم تایید صلاحیت نمایندگان خود و نه شنیدن از مردم در تفویض قدرت، فتنه را اوج بخشیدند.

3.    کودتا علیه رای مردم
ترکیب دو عامل فوق یعنی قدرت طلبی و ناکامی در رسیدن به آن موجب گشت که منافقین و فتنه گران جدید، به نام دموکراسی، دیکتاتور مآبانه علیه انتخاب مردم کودتا کنند. نوع ادبیات بکار رفته در توجیه این کودتا نیز از شباهت نگاه خود محور بینانه عاملان هر دو فتنه خبر دارد که یکی، تنها وقتی نظام را مشروع می پندارد که مسئول اول سازمان در راس امور باشد و در نزد دیگری، تنها وقتی رای مردم مشروع است که او پیروز انتخابات باشد.
4.    ماهیت سلبی
گفتمان هردو غائله بر منطق‌ دوانگاری‌ متضاد Binary opposition بنیان یافته است. گفتمانی رایج در انقلابات مخملی امروز،‌ که‌ با علم به پوچی خود و تهی یافتن چنته ی خویش از هنری چشم نواز، همواره‌ هویت‌ خود را در برابر "دگر " خود تعریف‌ می‌کند. به عبارتی در هر دو جریان شاهد آنیم که بیش از آنکه برنامه ی مشخص ارائه گردد، تنها هنر موجود، کوبیدن طرف مقابل (جریان حاکم بر نظام) است.

5.    قانون گریزی
 فتنه های 60 و 88 هر دو ناشی از آن بودند که عاملان آنها خود را فراتر از قانون می دانستند. رجوی شکست در انتخابات مجلس ، برکناری قانونی بنی صدر و چندین مورد دیگر را که کاملا قانونی اما برخلاف میل او بود برنتافت و کار را به خیابان ها کشاند. همین امر در فتنه گران نیز نمود یافت. مدعیان پیروی از امام درحالیکه از خروش ایشان در برابر قانون گریزان اطلاع داشتند و درحالی که قانون اساسی به تصریح شورای نگهبان را فصل الخطاب انتخابات دانسته، ضمن ادعاهایی واهی که هرگز به اثبات نرسید و با برتری دادن خود بر قانون، سیستم اردوکشی خیابانی را بر هر قانونی مرجح دانستند. جالب آنکه عاملان قانون گریز هر دوفتنه ماهها با اتهام قانون گریزی به حکومت و دولت، فلسفه ی وجودی خود را مبارزه با قانون گریزی اعلام نموده بودند.
6.    خطا در کمیت شناسی هواداران: «ما بی شماریم»
مشخص نیست این شعار واقعا توهّم حمایت اکثریت بوده و یا صرفا یک شوی فریبنده است. اما به هر روی همین توهم موجبات باورناپذیری شکست و انزوا را برای جریانات فتنه فراهم آورد. منافقین خود را نماینده «خلقی» می دانستند که اسیر حکومت اسلامی گشته است. بنی صدر نیز با مشاهده چند هزار هوادار در سخنرانی 14 اسفند، این جمعیت را در ذهن خود به ملت ایران تعمیم داده و به پشتوانه ی آن در برابر نظام ایستاد. رجوی جمعیت حاضر در 30خرداد را 500 هزار نفر اعلام داشت حال آنکه به اذعان گاردین، حداکثر سه هزار نفر در این فتنه حاضر بودند. در فتنه ی 88 شعار «ما بی شماریم» تا آنجا که یک شعار انتخاباتی- القایی بود، مشکل ساز نگشت اما قائلان آن، گویی خود نیز فریب خود را خورده و در اقلیت بودن را نپذیرفتند. تعمیم جمعیتی خاص از تهران به کل کشور در ذهن فتنه گران امری هویدا بود. اغراق های شگفت آور شبکه-های ماهواره ای در اعلام شمار معترضین حاضر در خیابان که گویی سران فتنه را نیز به خطا انداخت، اوج این رویکرد بود.

7.    خطا در کمیت شناسی مردم حامی نظام
اشتباه استراتژیک رجوی و بنی صدر و نیز سران فتنه 88 ارزیابی ناصواب از ارادت مردم ایران به انقلابی بود که خود آن مردم آنرا رقم زده بودند. ارادتی که انقلاب را نه قطعه قطعه و لیبرالی ، که با تمام ملزومات آن می خواست. متاسفانه نامزدهای شکست خورده انتخابات دهم درک نکردند که مواضع آنان سالهاست در بین مردم اکثریت جایگاهی ندارد و حتی اگر بپذیریم در این انتخابات 11 میلیون رای جابجا شده است، آنان این سوال را از خود نپرسیدند که پس چرا در شش انتخابات قبلی که از قضا در برخی از موارد خود مجری آن بوده اند ، مفتضحانه شکست خورده اند؟ البته در اینجا نیز کاملا مشخص نیست که این خطا ناشی از جهل بوده و یا تجاهلی عامدانه بوده است. چه ، آنکه در مواردی متعدد ایستادن در برابر حقایق عینی از حضور میلیونی مردم علیه خود را بسادگی انکار می کنند که نمی تواند ناشی از یک کژفهمی ساده باشد. به عنوان نمونه می توان به یکی از افتضاحات به بارآمده در شبکه بی بی سی و توسط مهاجرانی یاد نمود که وی ضمن تقلیل جمعیت میلیونی مردم در حمایت از جمهوری اسلامی به چند هزار نفر، از عدم استفاده از هلی کوپتر در فیلم برداری برای مشخص نشدن کمی جمعیت گفت، حال آنکه قاطبه تصاویر به صورت هوایی ضبط شده بود! این رویکرد زنگار زده که به انزوای بیش از پیش ضد نظام منجر گشته است کپی برداری کامل از منافقین است.
منافقین از نخستین سال های فتنه گری بر منزوی بودن جمهوری اسلامی تاکید داشتند تا جایی که حتی  حاضرین در انتخابات دوم خرداد 76 را 5 میلیون نفر ذکر کردند!

8.    خطا در کیفیت شناسی هواداران: «مقبولیت در هر حال»
اما اشتباه مهمتر از خطای کمّی، نقص در شناخت هواداران در نزد کنش گران فتنه 60 و 88 بود. بنی صدر به پشوانه رای 11 میلیونی خود (که محصول نفاق او بود) نتوانست بفهمد که این رای به بنی صدرِ آستانه ی انتخاباتی بود که از امام و خط انقلاب می گفت و نه بنی صدرِ 14 اسفندی که در برابر خط  امام ایستاده بود. در سال گذشته نیز ظاهرا تصور بر آن بود که آرایی که نمایندگان مورد حمایت جریان فتنه بدست آورده بودند، بسان پشتوانه ای پایدار است که در هر حال و در هر خطی که این نمایندگان قرار گیرند، از دست نخواهد رفت. حال آنکه بی وفایی نامزدها به شعارهای خود و ایستادن در برابر خط امام سرنوشتی رقت انگیز را برای آنان منتج گشت.

9.    فتنه گری از برج عاج
یکی از مهمترین انتقاداتی که طرفداران سران فتنه در اوان انقلاب به رهبران خویش می گرفتند، بی ارزش بودن هواداران و سرنوشت آنان در نظر این سران بود. رجوی که در مقطعی در خانه ای امن و مخفی، و پس از آن به همراه بنی صدر در آغوش سران فرانسه جای گرفته بودند، بی اعتنا به جان و سرنوشت هواداران بی پشتوانه، دستور آشوب خیابانی می دادند که به دستگیری گسترده ی آنان می انجامید. یکی از اعضای سابق منافقین می گوید:
«[سازمان می گفت] بهای انقلاب خون است. اما رجوی از این بهای انقلاب فقط کنار گود نشستن و دستور دادن را بلد بود»(2)
اما قطعا انتقاداتی این چنینی از رهبری فتنه جدید، کمتر نبوده است که کشیدن کاریکاتور رفتار عافیت طلبانه سران فتنه از سوی دیگر فتنه گران نمونه ای از آن است. اپوزیسیون ضد نظام که خود از آپارتمان های مجلل لندن به خط دهی مشغولند، لیدرهای داخلی را به عافیت طلبی و بیانیه محوری متهم می سازند.
10.    جنگ «احزاب» علیه کیان جمهوری اسلامی
ویژگی مشترک دو فتنه آن بود که احزاب و جریانات اپوزیسیون از قطب های متضاد فکری پشت به پشت یک دیگر تاختن به ارکان جمهوری اسلامی را آغاز نمودند. در فتنه نخست احزاب لیبرال مذهبی و لائیک و مائوئیست ها، و در فتنه اخیر مدعیان خط امام، مجاهدین خلق، سلطنت طلبان و ... هم پیاله شدند. تاحدی که سران فتنه، هم آوا با سران صهیونیسم، اعدام عوامل انفجار شیراز که کلا به انتخابات نامربوط بود نیز محکوم نمودند! فاطمه حقیقت جو نیز در جمع تعدادی از معلوم الحالان گروه رجوی و رضا پهلوی، به درستی از هم هدف بودن این فتنه گران سخن راند.

11.    گل آلود نمودن فضای سیاسی
در باب تشخیص حق از باطل، علاوه بر معیارهای اصولی، مبهم و شلوغ نمودن فضا را می توان کارویژه همیشگی افرادی دانست که از رسوایی و تهی بودن چنته خود از استدلال در فضای آرام هراسناکند. رجوی تنها اندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سخنرانی خود در دانشگاه تهران ملتهب نمودن فضا را استارت زده و این کار را به کمک سایر گروه ها، ادامه داد. سخنرانی های هیجانی، درگیری های تعمدی و زرگری خیابانی و اعلامیه های آتشین زمینه را برای فتنه 59 و 60 مهیا ساخت.
در سال 88 از ماه ها قبل از انتخابات گل آلود نمودن فضا با تاسیس کمیته های مختلف با هدف پیش گیری از تقلب، هشدارهای معنی دار به شورای نگهبان و .. ، در سلب اعتماد مردم و خارج نمودن کشور از فضای آرام و دموکراتیک کوشیده شد. اعلامیه های احساسی، ادعای پیروزی پیش از آغاز انتخابات و حتی در مواردی دعوت مردم به شورش در صورت شکست، گوشه ای از این مصادیق بود.

 12.    تکیه بر دموکراسی کف خیابانی
تکیه بر اردو کشی کف خیابانی را در هیچ یک از گونه های فکری رایج در اندیشه سیاسی اعم از لیبرال، مارکسیستی و اسلامی نمی توان یافت. این شیوه ی قلدر مآبانه صرفا نوعی آنارشیسم قدرت طلبانه است که مع الاسف در دهه های اخیر و در مقاطع سال 60 و 88 از سوی جریاناتی پی گیری شد. در حالی که فتنه  گران به نقض مردم سالاری معترض بودند از ضد مردمی ترین شیوه برای تحقیر رای مردم بهره جستند. اما همان سان که رهبر فرزانه انقلاب فرمودند:
«حل و فصل همه اختلافات در سر صندوق رأی است نه در کف خیابان ها» (3)

13.    تکیه بر میلیشیا جهت تخریب اموال عمومی و ترور
فاجعه انگیزتر از مورد فوق بهره گیری سران فتنه 60 و 88 از میلیشیا بود.
«اتوبوس ها را به آتش بکشید، باجه های تلفن را خرد کنید، از هرجا که شده و لو از بیمارستان های جنازه بدست بیاورید و روی دست بگیرید، میان مردم ببرید، مثل دوران انقلاب مردم را با رنگ خون آشنا کنید»(4)
دستورالعمل فوق که در سی خرداد 60 صادر گشت بار دیگر در فتنه سبز مطاع گشت. شبکه های ماهواره ای و برخی سایت ها در کنار تکرار این دستورات، علنا به آموزش خراب کاری مشغول بودند. سران فتنه نیز با به خیابان کشاندن مردم و زمینه سازی برای میلیشیای ترور و تخریب از آنان حمایت عملی نمودند.

14.    تهدید و فرار به جلو
در هر دو فتنه و در ماه های منتهی به آن شاهد چنگ و دندان نشان دادن فتنه گران برای نظام بوده ایم. رجوی اعلام می کند:
«بگذارید تأکید بکنیم٬ وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت، و گلوله را با گلوله پاسخ دهیم. آن وقت خودتان پشیمان خواهید شد.» (5)
در یکی از بیانیه های موسوی می خوانیم:
«اگر حسن‌ظن و اعتماد مردم از طریق صیانت از آرای آنان پاسخ داده نشود و یا آنها نتوانند برای دفاع از حقوق‌شان به نحوی مدنی و آرام واکنش نشان دهند، مسیرهای خطرناکی در پیش خواهد بود که مسئولیت قرار گرفتن در آنها بر عهده کسانی است که رفتارهای مسالمت‌آمیز را تحمل نمی‌کنند» (6)

15.    سکوت خواص
بدون شک مطمئن ترین راه برای شناخت ریشه ها و زمینه ی فتنه-ها، واکاوی دقیق نقطه نظرات ولی فقیه می باشد. بازخوانی سخنرانی های امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در مقطع دو فتنه گواه دغدغه هایی بسیار مشابه می باشد. هر دو بزرگوار در بیت الغزل سخنان خویش بارها و بارها از دو جهت احساس نگرانی می نمودند. یکی از این جهات، سکوت یارانی بود که به آنان چشم یاری داشتند. مطالعه سخنرانی تاریخ ساز امام در غائله  ای که در فتنه ی 59 و 60 به بهانه لایحه قصاص نشان می دهد که اکثر خطاب ایشان نه به جبهه ملی و منافقین به عنوان عامل اصلی غائله که به خواص مدعی دین داری است که در این رابطه سکوت نموده اند؛ دغدغه ای که با دلی پر درد باید اذعان داشت که خلف ایشان نیز بارها از آن پرده برداشت اما گویی برخی اراده ی شنیدن نداشتند.

16.    عدم مرز بندی با دشمن
دیگر دغدغه ی کلیدی و مشترک امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در ماهیت مشترک این دو فتنه آن بود که کنش گران آن، تنها یک مرز را برای خویش تعریف ساخته بودند و آن مرز بندی با ارکان جمهوری اسلامی بود؛ اما در سوی دیگر هیچ مرز و خط قرمزی را برای هم پیالگان خود قائل نگشتند و از کف و سوت صهیونیسم جهانی به هیجانی مضاعف دست یافتند. امام در سخنرانی طولانی و تاثر انگیز خویش، از «دوست نمایانی» گلایه دارند که منافعشان نگذاشت با دشمنان و حتی مرتدین مرزبندی کنند:
«..این هایی که پیوند کرده اند با جبهه ملی، پیوند کرده اند با این منافقین، پیوند کرده اند با این منحرفین، من با اینها کار دارم، شمایی که متدین هستید و مدعی تدین چه توجیهی از این معنا دارید آیا تکلیف شرعی فقط این است که فقط این است که در مقابل مجلس و دولت اعلامیه صادر کنید... «سعدی از دست دوستان فریاد» ، ما این دوست نماها را چه بکنیم...» (7)
اما همگان مشابه این اظهار دردمندی ها را در سخنان یک سال گذشته مقام معظم رهبری بسیار به یاد دارند. ایشان بارها «مرزبندی» با دشمنان را جزو «شاخصه های اصلی» برشمرده اند، شاخصه ای که نه فتنه گران و نه برخی از خواص از آن سربلند بیرون نیامدند.

17.     تاکید موهوم بر وحدت
سیری کوتاه در مواضع جریان فتنه در یک سال اخیر شاهد تاکید بی سابقه و مشکوک به وحدت است. مشخص نیست که این جریان چرا به یک باره و آنگاه که کاملا از نفوذ در قدرت نومید شده اند دم از وحدت می زنند و اینکه  چرا حال که ولی فقیه وظیفه همگان را مرزبندی قاطع و روشن با دشمن دانسته-اند به یاد وحدت افتاده اند. پر واضح است که مقصود آنان از وحدت، هم سنگری با چه جریاناتی است؛ چه آنکه اگر مقصودشان وحدت خود با نیروهای درون نظام باشد ، پس چرا شاهد هتاکی-های هرروزه آنان به این نیروها هستیم! شگفت تاریخ آنکه تقابل مرزبندی و وحدت موهوم بدون اندک تفاوتی در جریان فتنه 60 ساری بود. درحالی که امام خمینی بارها به بنی صدر در خصوص مرزبندی با دشمنان قسم خورده تاکید می فرمود وی تاکید داشت:
«وحدت مسلمان ها را با مرزبندی به هم نزنید» (9)
18.    هتک احکام اسلامی
در فضای گل آلود ناشی از فتنه ابتدای انقلاب، گروهی به رهبری جبهه ی ملی فضا را غنیمت شمرده و به احکام و مقبولات اسلام چون قصاص تاختند. امری که در فتنه ی اخیر نیز نمودی واضح یافت و طغیان علیه احکامی چون دیه و مهریه از جانب برخی از پیش قراولان فتنه  نمونه آن بود.

19.    هتک حرمت علما
به رغم آنکه موسوی در مناظره خویش و در ادعایی جالب، احمدی نژاد را به تقابل با علما متهم ساخت،ا گذر ایام وی را در برابر مراجع عظام قرار داد. اما این امر در فتنه رجوی نیز مسبوق به سابقه بود. وی حتی مقام علمی علما را نیز مصون از تعدی باقی نمی گذاشت:
«علامه[طباطبایی] چون دید دیالکتیکی ندارد ٬ قرآن را نمی-تواند تفسیر علمی بنماید»!! (8)

 20.    ادعای پیروی از خط امام
فتنه گران 60 و 88 در حالی تمام قد در برابر تمام میراث امام خمینی (ره) از جمله فصل الخطاب بودن ولی فقیه، قانون مداری و .. ایستادند که منافقانه از خط امام دم می-زنند و از همین راه توانستند موقتا هوادارانی را دست و پا کنند.
اشخاص و رسانه های فتنه گر، در یک سال گذشته مرموزانه خط امام را برجسته می سازند؛ هرچند تصویری کاملا مطابق با یوتوپیای لیبرالی خویش از ایشان ارائه می دهند. این درحالی است که کمتر اشارتی به مبادی و مبانی اندیشه ایشان نمی-گردد و مشخص نمیسازند که طغیان علیه قانون و نافرمانی از ولی فقیه تاچه حد با آرمان های امام سازگار است. مروری بر ادبیات مشابه نزد فتنه گران 60 بخوبی می تواند جوانان را آگاه سازد که تبلور دورویی تا چه حد در فضای سیاست میسور است. در ادبیات بنی صدر عبارت «خط امام» کلید واژه می-باشد:
«خط امام احترام به خواست مردم است....خط امام خط وحدت است»(10)
رجوی نیز که امام را«سمبل و چهره درخشان جنبش جاری میهن»،«مجاهد اعظم»،«عظیم الشأن و رهبر عالیقدر جنبش ما» معرفی می نمود در خطاب به ایشان می گوید
«ما آزادی خود را مدیون مجاهدت وجانفشانی های خلق رزمنده و ستم کشیده ایران در پرتو الهامات آن زعیم استوار وسازش ناپذیرهستیم» (11)
21.    سیاه نمایی
رجوی پیش از تقابل کامل خویش در خرداد 60 در برابر نظام مردمی ، بیش از دوسال را به ترویج ناکارامدی انقلابیون و سیاه نمایی افراطی اوضاع اقتصادی اختصاص داد. بنی صدر نیز در این میان او را تنها نمی گذاشت:
«امروز کسری بودجه ما 80 میلیارد تومان است و با اضافه شدن بعضی اقلام دیگر به 100 میلیارد تومان می رسد. پنبه کشور 54 درصد کاهش داشته، چغندرقند 19 درصد و میزان سفارش گندم به خارج 2 میلیون تن و صنعت نیز 30 تا 40 درصد کاهش تولید داشته است. میزان تورم در کلی فروشی 30 درصد و در جزیی فروشی 35 درصد است»(12)
فتنه گران جدید از آغازین روز شکست در انتخابات نهم، به شیوه ای شگفت آور به سیاه نمایی اوضاع مملکت پرداختند و در ایام فتنه این روند اوج یافت. مروری بر مناظرات گواه همین امر است که گویی دولت نهم کمترین گامی را در چهار سال برنداشته است و حتی سیاست خارجی پویای دولت که پس از سیاست خارجی ذلیلانه ای که تعطیلی تمام مراکز هسته ای کشور و توافق سعد آباد انجامید، توانست جمهوری اسلامی را به عضوی غیر قابل انکار در باشگاه هسته ای تبدیل کند، مورد اهانت قرار می گیرد. طبعا شبکه های ماهواره ای وابسته به سیا و انگلیس نیز در این راه موسوی و کروبی را یاری دادند.

22.    تناقض فکری : علیه مردم، برای مردم
رجوی و بنی صدر هوچی گری را بر هر نوع استدلالی ترجیح می-دادند. اظهارات آنان همواره سراسر تناقض بود. به عنوان نمونه در سازمان مجاهدین حمله به مردم را در راستای خدمت به آنان و بیدارسازی آنان در احیای مردم سالاری معرفی می شد!
«تظاهرات مسلحانه را در مناطق شلوغ راه می اندازیم تا با این کار مردم کشته بشوند و انگیزه
مبارزه پیدا کنند و رو در روی نظام قراربگیرند.»(13)
 تناقضاتی مشابه در یکسال اخیر نیز کم نبوده اند. خروج علیه دموکراسی با هدف احیای دموکراسی نمی تواند تفاوتی ژرف با حمله رجوی به مردم در راستای مردم سالاری داشته باشد.

23.     تناقض رفتاری؛ ورود به انتخابات بدون پذیرش ملزومات آن
نیک واضح است که هرفردی در ورود به یک سیستم آزاد است اما آن گاه که آن را مختار خویش میسازد، طبعا قوانین و ملزومات آن را پذیرفته است. مضحک است که یک بازیکن، در کشاکش یک مسابقه علیه قانون آفساید طغیان کند. اما گویی این امر در عالم سیاست چندان هم عجیب نیست. در فتنه ی اخیر در حالی نامزدهای شکست خورده به انتخابات ورود نمودند که تمام ملزومات و سیستم آنرا پذیرفتند اما در میانه راه علیه این سیستم انتخاباتی برآشفتند. این تناقض رفتاری در خصوص رجوی نیز به نوعی دیگر وجود داشت وی نیز درحالی نامزد انتخابات شد که نه تنها ملزومات انتخابات، که حتی قانون اساسی را قبول نداشت. با لختی درنگ می توان دریافت که این رفتار متناقض ناشی از قدرت طلبی، تا چه حد در بروز فتنه ورود داشته است.

24.    پناه به دشمن
بدیهی است که تهی بودن از پشتوانه ای چون ملت، جریانات مخالف را به پشتوانه های خارجی که با زر و تزویر برایشان آغوش گشوده اند کشیده خواهند شد. در کشاکش جنگ با عراق، منافقین به دریوزگی در برابر صدام رفته و به عنوان عامل وی در برابر وطن خود در جنگ ایستادگی می کنند، بنی صدر نیز در غرب، سرنوشتی مشابه را در برابر خود دید.
در فتنه ی اخیر نیز بسیاری به غرب گریخته و در پناه دشمن فتنه گری نمودند. برخی از بازماندگان نیز پناهی جز آستان رسانه های آمریکا و انگلیس نیافتند.
25.    حمایت قاطع دشمن از سران فتنه
اقتدار جمهوری اسلامی موجب گشته است که دشمن از هرگونه تعدی مستقیم به ایران نومید گشته و دل به پیاده نظامان ایرانی خود خوش نماید. همانانی که بدون داشتن پاسپورت انگلیسی و اسرائیلی، دستورات آنان و امثال شارپ را سرلوحه قرار می دهند. فتنه ی رجوی به یک باره رئیس جمهور آمریکا و رژیم صهیونیستی را در قله ی امید قرار داد. در این میان حمایت های قاطع فرانسه از بنی صدر نیز قابل ذکر است. این حمایت ها نه تنها لفظی که در عمل نیز تبلور یافت به گونه ای که فرودگاه واشنگتن از سه روز پیش از عملیات مرصاد با هدف انتقال نیرو به عراق در اختیار منافقین قرار گرفت.
درحالی که امام خمینی (ره) موکدا و مکررا بر این معیار پای می فشردند که تعریف دشمن از ما ملاکی برای خطا بودن مسیرماست، اما سران فتنه کمتر وقعی به این شاخص معرفی شده ننموده و تمجید های رجوی، شیمون پرز ، اوباما و... را با آغوش باز پذیرا گشتند. همین یک جمله اوباما کافیست تا بالاترین ننگ را برای جریان فتنه به همراه آورد:
«موسوی به منشاء الهام بخش آن دسته از هموطنان خود تبدیل شده است که خواهان گشایش به سوی غرب هستند»

26.    نقطه عطف خواندن اغتشاش
تشابه بی چون و چرای دو فتنه آن بود که رجوی هماره بر نقطه عطف بودن و زنده نگاه داشتن روز ذلت بار خروج آشوب-گرانه در 30 خرداد تاکید داشت. موسوی تا مدتی به تبدیل راهپیمایی کذایی 25 خرداد به نقطه ای عطف دل بسته بود و بر زنده نگه داشتن یاد این روز ننگین تاکید می نمود.

27.     القای وجود بحران و انسداد در کشور
فتنه گران دیروز و امروز پیاپی از واژه ی بحران در تشریح اوضاع کشور استفاده می کردند. این رفتار علاوه برآنکه در نظر آنان می توانست زمینه ساز آشوب گردد، ناشی از حس خود بزرگ بینی فتنه گران داشت. آنان در ذهنشان آنچنان جایگاهی از خود ترسیم نموده بودند که کنار ماندن خود از قدرت را مساوی با بحران و انسداد در کشور می دانستند. در نشریه سازمان مجاهدین می خوانیم:
«بن بست سیاسی جامعه ما، اینک بیش از هرزمان دیگر خود را به نمایش گذاشته است»(14)
موسوی در بیانیه شماره 5 خود ادعا دارد:
«استقبال عظیم از انتخابات اخیر در درجه نخست مرهون تلاش‌هایی بود که برای ایجاد امید و اعتماد در مردم صورت گرفت تا برای بحران‌های مدیریتی موجود و نارضایتی‌های گسترده اجتماعی که انباشت‌شان می‌تواند کیان انقلاب و نظام را نشانه رود، پاسخی شایسته فراهم شود»
نیز آنکه وی در بسیاری بیانیه های خویش در صدد آن بود که با القای بن بست در نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن که سیستم انتخاباتی بر اساس آن بنیان نهاده شده است تنها راه نجات را یارکشی خیابانی جلوه دهد. امام خمینی این خصوص می فرمایند:
«نگویید که ملت با من است٬ ملت با اسلام است٬ نه با من است نه باشما و نه با دیگری... ملت اسلام را می خواهد. ملت شخص نمی خواهد...شما به بن بست رسیدید. اشتباه می کنید. مملکت اسلام که به بن بست نمی رسد... این مردم اسلام را می خواهند. اگر پایتان را از اسلام کنار بگذارید این طلبه ای که اینجا نشسته با کمال قوا با شما مخالفت می کند... آقای رییس جمهور حدودش در قانون اساسی هست. یک قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت می کنم...نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم... همه باید مقید به این باشید که قانون رابپذیرید ولو برخلاف رأی شما باشد... اگرمی خواهید که [ مردم] ازصحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را»(15)
28.      اتهام شکنجه زندانیان
محور تبلیغاتی هردو فتنه، ادعای شکنجه زندانیان بود که بجز تک مواردی غیر سیستماتیک، تمام این ادعاها به رسوایی مدعی ختم گشت. بنی صدر در 28 آبان 59 ،با ادعای شکنجه ی آگاهانه و روتین، تلاش نمود افکار عمومی را برای اغتشاش آماده سازد. این ادعا به کرات از جانب رجوی نیز تکرار می-گشت. در فتنه ی اخیر نیز ادعاهای مشابه بسیار بود که نمونه ی آن ادعای شکنجه ابطحی و عطریان فر بود. ادعای شکنجه حربه  ای ثابت در پروپاگاندای ضد نظام بوده  است که هدف آن جلب توجه جوانان احساسی بوده است. یکی از منافقین آزاد شده از زندان که شصت جای بدنش در اثر سیگار سوخته بود در افشاگری علیه سازمان می گوید:
«با این کار می خواستم دیدگاه خانواده های زندانی را نسبت به رژیم عوض کنم. چون تبلیغ زندانی بیش ازحد برخانواده ها تأثیر گذاشته بود و خانواده ها فشار زیادی به بچه ها برای همکاری وارد می کردند. ...طی سه شب، هنگام دستشوی زندانیان، با سیگار پا و دست و کمرم را می سوزاندم» (16)

29.    شهید سازی ساختگی
یکی دیگر از راه های تشویش اذهان و ایجاد ناآرامی در کشور شهید سازی بوده است که این روند در فتنه اخیر، دقیقا از فتنه منافقین الگو برداری شده است. طاهره باقرزاده از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین خلق در کتاب قدرت و دیگر هیچ می نویسد «...در سال 60 برای آشنا شدن شرایط درون زندان و نحوه بازجویی ها گزارشات متعددی میخواندم. در یکی از این گزارشات سازمان نوشته بود که " پروین پرتوی در زیر شکنجه جان خود را از دست داده است ". همچنین نامی از "فرشته مصلحی " در یکی از گزارشات سازمان بود که وی نیز کشته شده است. پس از دستگیری فرشته و پروین را دیدم و از اینکه خبر ناقص و کذب بوده درون خودم به خاطر تاثیراتی که در نتیجه این گزارشات در من ایجاد شده بود رنج میبردم»
 ترانه موسوی، سعیده پورآقایی و ...  سوژه هایی بودند که سبزها مدعی شدند  به قتل رسیده اند. آنان اعلام کردند پورآقایی پس از دستگیری و شکنجه توسط ماموران، سوزانده شده و در قطعه 302 بهشت زهرا دفن شده است! از جمله نکات جالب توجه درباره این شهید زنده سبزها، حضور شخص میرحسین موسوی در مراسم ختم وی در 7 شهریور سال گذشته در مسجد قلهک بود که همگان را به تعجب واداشت و فضاحتی فراموش نشدنی را به بارآورد.  چندی بعد این دختر فراری به خانواده اش تحویل شد.
«کیوان رفیعی،عامل کد دار منافقین ضمن تماس با احمد باطبی دیگر اپوزیسیون فراری لیست دروغینی درخصوص کشته شدگان را جهت اعلام به از طریق مخملباف و محسن سازگارا در اختیار علی رضا بهشتی، مشاور ارشد میرحسین موسوی قرار داده است»  (17)

30.    اتهام تجاوز
کپی برداری دقیق تاکتیکی از عملکرد منافقین امری است که حتی جزئیات تبلیغاتی را نیز شامل می شود. ادعای تجاوز به زندانیان بارها از جانب منافقین تکرار گشت که متاسفانه بار دیگر اما اینبار از جانب یار دیروز انقلاب و دیگر افراد تکرار گشت و حتی ادعا شد که برخی از زندانیان پس از هتک حرمت کشته شده اند. حال آنکه مشخص شد که افراد مذکور اصولا دستگیر نشده اند و یکی در کشور خارج به تحصیل مشغول بوده و دیگری بخاطر اختلافات خانوادگی مدتی متواری و پس از مدتی به خانه بازگشته بوده است!
31.    نوع نگاه به مردم
در نگاه فتنه گران مردم تا آنجا ارج دارند که پیرو هوای آنان باشند. تحقیرها، ناسزاها و اتهامات سخیفی که پس از هر خروش میلیونی علیه ضدنظام نثار مردم می شد و بازگویی آن در شان این نوشتار نیست هرگز از یادها نمی رود. مشابه این عصبانیت از جانب گروه رجوی نیز مسبوق به سابقه است:
«این همه خون دادیم ٬ [ مردم] یک لحظه هم نیامدند از تظاهرات ماپشتیبانی کنند ٬ باز بگو خلق کدام خلق؟ که هیچ چیزحالی اش نیست. ما داریم برای چه کسانی خون می دهیم؟»(18)

32.    هجمه به ولایت فقیه از طریق تعدی به ارکان اقتدار آن
اشتراک عبرت آموز دیگر میان منافقین قدیم و منافقین جدید آن بود که در حالی که جرأت تعدی مستقیم به ولایت فقیه را در خود نمی دیدند، برای نیل به اهداف شوم خود در تضعیف نظام اسلامی، به پایه های اقتدار این مقام می تاختند. منافقین و بنی صدر تا مدتها با برافراشتن ادعای خط امامی بودن نیروهای حزب اللهی، سپاه، حزب جمهوری اسلامی، مجلس خبرگان و... را مورد هجوم و تخریب قرار می دادند. این امر در فتنه اخیر نمودی واضح تر یافت و فتنه گران در عین ادعای پذیرش خط امام و اصل ولایت فقیه، تمام همّ خویش را در تخریب وجهه شورای نگهبان یادگار امام خمینی (ره) بکار بستند.

33.    حمله سبعانه به افراد دارای ظاهر مذهبی
یکی از جلوه های شقاوت فتنه گران 60 که عینا در سال 88 تکرار گشت حمله وحشیانه به افراد بیگناهی بود که تنها  گناهشان داشتن ظاهر مذهبی بود؛
 «تمامی مکان ها و مغازه ها دست فروشی ها و ماشین هایی که عکس های خمینی و دیگر مقامات رژیم را داشته باشند... افرادی که به نماز جمعه می روند باید ترور شوند. کلیه ی افرادی که به مسکونی ها و مغازه های مشکوک رفت و آمد دارند و تیپ حزب اللهی دارندبایست ترور شوند و محل نیز منهدم گردد» (19)
اما در حافظه ایرانیان تبلور چنین رفتاری در فتنه 88 نیز وجود دارد حمله به پایگاه های بسیج، به شهادت رساند چندین بسیجی، تعدی وحشیانه به بسیاری از زنان و مردان دارای ظاهر مذهبی که گوشه های کوچک از آن در صداو سیما منعکس گشت، بار دیگر سخن مقام معظم رهبری را ثابت نمود که هدف فتنه یک انتخابات و چند رای نیست. حسین شیخ الحکما از اعضای بازداشت شده ی سازمان منافقین در فتنه نخست به طعنه می گوید:
«متوجه شدید بدنه نظامی جمهوری اسلامی همین افراد بودند، یا بقال بودندیا فروشنده لوازم خانگی و یا لبنیاتی» (20)

34.   هتک حرمت عاشورای حسینی
حماقت پایدار دشمنان دین بار دیگر در قالب فتنه های مورد بحث تبلور یافت. معاندین در حالیکه در جریان ناآرام سازی کشور بیش از هرچیز به حضور مردم نیاز داشتند، غافل از ارادت آنان به سالار شهیدان هم ساز با آل زیاد به پایکوبی در عاشورا مشغول شدند؛ یک بار در عاشورای 59 توسط حامیان بنی صدر و بار دیگر در عاشورای 88 و توسط حامیان سران فتنه. این اقدام ابلهانه بوضوح مرگ فتنه  گران را تسریع بخشیده و بیش از هر زمان ماهیت ضد نظام را هویدا ساخت.

35.    استفاده از شیوه تحریک غیر مستقیم
مقایسه رفتاری موسوی و بنی صدر در نوع دعوت مردم به شورش نیز جالب توجه است. هر دوی آنان هرگز مردم را به ترور و خرابکاری و آسیب به اموال مردم دعوت ننمودند اما در عمل و به صورت غیر مستقیم زمینه ساز آن بودند. حتی پس از آنکه به نتیجه کار خود در کشته شدن بیگناهان و خرابکاری ها نیز پی بردند بر مشی غلط خود پای فشردند. موسوی و کروبی با تجاهل به سرنوشت هر راهپیمایی غیر قانونی و کشته شدن چندین بیگناه، بازهم بر ادامه راهپیمایی هایی که تماما مقدمه آشوب و تجاوز به جان و مال مردم بود اصرار ورزیدند.
در فتنه اول بنی صدر از آن روی که هنوز کاملا دست خویش را رو نساخته و اسیر معذوراتی بود به شیوه  ای غیر مستقیم از قیام مسلحانه رجوی حمایت کرد. به عنوان نمونه رجوی آنگاه که از سوی نظام برای تحویل سلاح هایشان و کنار گذاشتن مشی مسلحانه تحت فشار بود، در یک شوی تبلیغاتی هماهنگ با بنی صدر اعلام می کند به شرطی سلاح را زمین می گذاریم که بنی صدر بر تامین منافعمان تضمین دهد که بنی صدر نیز با جمله ی معنا دار و تاریخ ساز «من چه تضمینی می توانم بدهم؟» علاوه بر اینکه بیش از پیش به رجوی نزدیک شد، بصورت غیر مستقیم برای غائله 30 خرداد چراغ سبز نشان داد.

36.    پنهان داشتن اهداف بنیادین و علم نمودن اختلافات ظاهری
در فتنه 88 یکی از تلاش های مهم رهبر انقلاب بر آن بود تا غافلین را از این امر آگاه سازند که برهم زدن انتخابات، کف خواسته های فتنه گران است. آنان در حقیقت کیان و ارکان نظام را هدف گرفته بودند اما با پنهان نمودن مقطعی و عوام فریب خواسته های حقیقی شان جابجایی چند رای را علم نموده بودند. گفته های خوئینی ها در فتنه نخست، آنهم یک روز پس از غائله خرداد 60 و مقایسه آن با مواضع او در فتنه دوم، علاوه بر عبرت آموزی بسیار در تحول یک فرد، گواهی بر مسبوق به سابقه بودن تاکتیک مورد بحث فتنه گران است:
«بحث از یک فرد نیست که اگر مسئله، یک فرد بود این همه جنجال نداشت. اینجا بحث از یک جریان است؛ جریان آمریکایی ضداسلامی... آقایان مخالفین، آیا این انصاف است که شما اختلاف خط آمریکایی ضداسلام را با خط اصیل انقلاب اسلامی یعنی خط امام، به نزاع بین دو جناح سیاسی داخلی تفسیر کنید؟... شما هنوز نشنیدید که امام گفتند که من بیش از یک سال صبر کردم ولی احساس خطر برای جمهوری اسلامی ایران کردم... آیا باز هم می گویید اختلاف بین دو جناح سیاسی است؟» (21)

37.    سوء استفاده از شعارهای آستانه ی انقلاب
بهره گیری از شعارهای انقلاب، علیه انقلاب، از پارادوکسیکال ترین نمایش هایی بود که البته توجه هیچ کس را جلب نکرد. در فتنه 88 همانانی که از شعف آتش زدن مساجد و قرآن ها در پوست نمی گنجیدند خود حامی گفتن الله اکبر بر پشت بام ها شدند! اما تورق تاریخ، فتنه گران جدید را با این سوال مواجه می-سازد که آیا حرکت دقیقا در همان مسیری که منافقین پیموده بودند و فراموش ننمودن حتی تاکتیک های جزئی آن می تواند از سر اتفاق باشد:
«در آستانه پیاده شدن آخرین مرحله کودتا... سازمان... پیشنهاد می کند که... مردم قهرمان... بار دیگر فریاد پرخروش «الله اکبر» را در مخالفت با روشهای انحصارطلبانة ضدّ مردمی و ضداسلامی و در حمایت از آزادیهای اساسی و رییس جمهور دکتر بنی صدر، در پشت بام خانه ها طنین افکن سازند.» (22)

38.    اهانت به عکس امام خمینی (ره)
یکی از تاکتیک های فتنه گران در هدم مبانی اعتقادی مردم که مع الاسف بسیاری آنرا یک اتفاق ناخوشایند و نه عملی سازماندهی شده برشمردند، آن است که با تک اهانت ها و پرده دری های به ظاهر پراکنده، قبح آن را به آرامی شکسته و زمینه را برای حرکات بعدی خود فراهم نمایند. پاره نمودن عکس امام خمینی (ره) در سخنرانی بنی صدر در سالروز درگذشت مصدق و نیز تکرار همین عمل در فتنه ی اخیر اما، بیش از آنکه عاملان و حامیان غیر مستقیم آنان را به مقصود برساند، به انزوای آنان کمک نمود.

39.    رسوایی «نماز اولی ها»
یکی دیگر از عجایب تکرار تاریخ در هر دو فتنه حضور افرادی بود که قصد داشتند با استفاده از نمادهای دینی از جمله نماز جمعه به هدم دین بپردازند. رسوایی این رفتار منافقانه در حدی بود که نه تنها عاملان بیرونی و پنهان آن را سودی نبخشید، که انتشار تصاویر نوع نماز خواندن مختط، همراه با کفش و توام با روزه خواری آنان در هر دو فتنه، پرده از ماهیت و اهداف آنان برداشت.
40.    سرنوشت؛ انزوا
با مروری دوباره بر مبانی فکری و رفتار متناقض نمای منافقین قدیم و جدید پیش بینی سرنوشت آنان و انزوای زودهنگام فتنه  گران کار دشواری نیست. بنی صدر و رجوی با ایستادن تمام قد در برابر نظام جمهوری اسلامی و به خیابان کشاندن اعضا و سمپات های سازمان در 30 خرداد جهت خونریزی و خرابکاری، ریزش عمده ی طرفداران خود را رقم زدند. حوادث بعدی از جمله پناه بردن به غرب و صدام، شرکت در جنگ علیه ایران و... نیز به جدا شدن بسیاری از اعضای سازمان انجامید و اکنون اعضای سازمان معدود به دوسه هزار نفر از افرادی است که به زور سرنیزه در اردوگاه اشرف به گروگان گرفته شده اند و هر روز خبر فرار یا کشته شدن تعدادی از آنان توسط سران فرقه به گوش می رسد.
اوضاع اجتماعی فتنه گران جدید نیز چندان بسامان تر نیست و با روشدن ماهیت آنان، میلیونها نفر از رای دهندگان به آنان، با حضور در راهپیمایی های تاریخ ساز از آنان ابراز برائت نموده اند. لهذاست که تلاش های دریوزه مآبانه در به میدان کشیدن مردم به نفع خود، تنها به نضج طنزهایی چون اسب تراوای مهاجرانی انجامید.

41.    سرنوشت؛ آوارگی
بدیهی است که جریاناتی با خاستگاه و رویکرد مشترک، سرنوشتی مشترک نیز خواهند داشت. بازخوانی عاقبت عبرت آموز ایستادگی در برابر حکومت اسلامی و مردم، گواه آنست که انزوا تنها مجازات دنیوی فتنه گران نبوده است. خروج بنی صدر با لباس زنانه و فرار ذلت بار رجوی به خارج و مخفی شدن چندین ساله ی وی گوشه ای از این سرنوشت است. امروز نیز شاهد اعتراضات گسترده مردم عراق برای اخراج بازماندگان گروه رجوی از کشور هستیم؛ اما تاکنون هیچ کشوری حاضر به پذیرش آنان نبوده است.
رنگ رخساره فتنه گران امروز نیز خود گویای تمام واقعیت است. عده ای به دامان روباه پیر گریخته و خشم انقلابی مردم از خیانت سران فتنه موجب گشته است تا آنان نیز به گفته کروبی «بر سر قبر پدر»شان نیز نتوانند بروند!

42.    سرنوشت؛ خودزنی و فروپاشی ائتلاف نفاق
براساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام تنها تعاون و دوستی-ای پایدار خواهد بود که براساس ایمان پایه گذاری شده باشد. اتحاد بنی صدر و گروه رجوی که در دوران فتنه  آنچنان مستحکم بود که رجوی دختر بنی صدر را به عقد خویش درآورد پس از فرار از کشور از هم گسیخته و هریک بدگویی دیگری را آغاز نمود؛ رجوی همچنین دختر بنی صدر را بسان تفاله ای طلاق داد.
با مشخص شدن شکست قطعی فتنه ی 88 ، به یک باره نوک تیز برخی از حملات فتنه گران از سمت نظام به سوی همراهان دیروز نشانه رفت. در حالی که سران فتنه در تلاشند تا اختلافات بنیادین و روزافزونشان مسکوت بماند اما پیاپی اخبار این اختلافات و تخریب ها رسانه ای می شود. حامیان آنان نیز زبونانه به جان یکدیگر افتاده و هر شبکه ماهواره ای، مزدور دیگر را به سخره می کشد، یک روز کاریکاتور سران فتنه را و روز دیگر سادگی خود را مضحکه قرار می دهند؛ به این امید که بتوانند مقصر این سرنوشت مشترک با منافقین دیروز را بیابند.
و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون

 پی نوشت ها:
1.    نشریة مجاهد، ش 114: ص24
2.    بصری، فواد، سی خرداد آغاز نسل کشی انسان ها توسط فرقه رجوی، پایگاه اطلاع رسانی نجات
3.    خطبه های نمازجمعه خرداد 88
4.    فوزی، یحیی، استراتژی و عملکرد سازمان مجاهدین خلق..، متین، ش 34، ص 105
5.    کیهان 3/11/58
6.    بیانیه شماره 5 موسوی
7.    صحیفه نور، سخنرانی 25/3/60
8.    سازمان مجاهدین خلق پیدایی..، ج2، ص  235
9.    سخنرانی عمومی، 17 شهریور 1359
10.    همان
11.    روزنامه های وقت 2/11/57
12.    سخنرانی بنی صدر 22 بهمن 1359
13.    اظهارات فاضل مصلحتی،  کارنامه سیاه، مناظرات زندان اوین، دادستانی انقلاب٬ ج 1،ص 157
14.    نشریه مجاهد 8/3/60
15.    روزنامه جمهوری اسلامی، 7/3/60
16.    فیلم ویدئویی محمود محمدیان به نقل از سازمان مجاهدین..، ج2 ، ص 495
17.    خبرگزاری فارس، 23/3/89
18.    فاضل مصلحتی از مسئولین سازمان، ن ک کارنامه سیاه منافقین، ج 2 ، ص 117
19.    راستگو، علی اکبر، مجاهدین در آئینه تاریخ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 52
20.    کارنامه سیاه ... ، همان
21.    کیهان 1/4/60
22.    اعلامیه شماره 27 سازمان مجاهدین، نشریه مجاهد ش

آقای موسوی، دیدار ما به قیامت

آقای موسوی، دیدار ما به قیامت+ عکس



اقای میرحسین موسوی، نخست وزیر دوران دفاع مقدس،  سلام و ایام به کام، امیدوارم که حالتان خوب باشد!

الان که این نامه را برایتان می‌نویسم، چند ساعتی از هجوم وحشیانه حامیان و طرفداران سبزپوش شما به مردم بی‌گناه و مظلومی که امروز (یعنی ۲۶ خردادماه) مشغول راهپیمایی آرام و مسالمت آمیز در خیابان و میدان آزادی تهران بودند، می‌گذرد.

وقتی این نامه را می‌نویسم، سنگباران وحشیانه اراذل و اوباش تهران را به سوی مردم بی‌گناه به خاطر می‌آورم، آنهایی که ناجوانمردانه و بدون کمترین رحم و مروتی، سنگ و چوب و چماق و شیشه و بطری را بسوی مردان و زنان بی‌دفاع مقابل خود پرتاب می‌کردند و سر و سینه و صورت و شکم و بدن آنها را مورد هدف قرار می‌دادند. سیاهی آسمان را خوب به خاطر می‌آورم که نشان از تعداد انبوه سنگ‌ و بطری‌ تهیه شده توسط اراذل و اوباش  و آمادگی قبلی آنها  دارد!

الان که این نامه را می‌نویسم، سر و صورت خونین و زخمی آن پیرمرد مظلوم و بی‌گناه در ذهنم مدام عبور می‌کند که خون از صورتش فواره می‌زد و کسی نبود که به دادش برسد.

الان که این نامه را می‌نویسم، اشک و گریه زنان و دخترانی را با خودم مرور می‌کنم که وحشت از چهره‌شان می‌بارید و به دنبال راه فراری بودند که خودشان را از دست نامردان بی‌غیرتی نجات بدهند که بر سر و صورت و دستان خود شال سبز جنابعالی را آویزان کرده‌ بودند!

الان که این نامه را می‌نویسم، یاد پیرمردان و پیرزنانی می‌افتم که برخلاف جوان‌ها، قدرت و توانایی فرار از دست نامردمان را نداشتند و بر زمین می‌افتادند و بلند می‌شدند و با هزار زحمت و ترس و ناامیدی به دنبال جای امنی بودند!

الان که این نامه را می‌نویسم، یاد آن جوان مظلومی می افتم که در چنگال اوباش  و آشوبگران گرفتار شده بود و کتک می‌خورد و آنها هم فریاد می‌زدند:«ای ول، اسیر گرفتیم!» خدا می‌داند که آن بیچاره الان در چه وضعیتی قرار دارد و فردا جنازه‌اش را باید کجا پیدا بکنند؟!


اما آقای موسوی عزیز! بدتر از همه اینهایی که نوشتم، یاد یک نفر بیشتر از همه مرا اذیت می‌کند و خدا می‌داند که هروقت آن لحظه لعنتی را به خاطر می‌آورم، اشک در چشمانم جمع می‌شود، وقتی که مردی ، زیر ضربات سنگین و ناجوانمردانه ۲۰ یا ۳۰ مرد سبزپوش قرار داشت که با چوب و چماق بر فرق سرش و کمرش می‌کوبیدند و او فقط التماس می‌کرد که دیگر نزنید، اما…

آقای میرحسین موسوی، تک تک این ماجراها در برابر دیدگان من و چشمان صدها و هزاران نفر دیگر، امروز در میدان آزادی تهران صورت گرفت. خوشبختانه و یا متاسفانه نه از بی‌بی‌سی فارسی خبری بود و نه از صدای آمریکا  که بیایند و از حامیان شما گزارش و عکس تهیه کنند و یا سر و صورت خونین مردم را فیلمبرداری کنند! دوستان شما امروز حتی به ماشین‌ها و مغازه‌های اطراف هم رحم نکردند. با اطمینان کامل می‌گویم که تاکنون چنین حادثه‌ای را از نزدیک ندیده بودم. من در دستم کیفی داشتم که می‌توانستم  سر و صورت خودم را با آن بپوشانم، اما باور کنید بیشتر زنان و مردان و پسران و دختران، هیچ چیزی برای دفاع از خود نداشتند!

آقای موسوی، خیالتان را راحت کنم، در تک تک این صحنه‌هایی که شرحش را بالا نوشتم، نیروی انتظامی و بسیج و سپاه هم به داد مردم بی‌گناه نرسیدند و شاید آن لحظه این سوال در ذهن خیلی‌ها وجود داشت که  آنها کجا هستند و چرا به داد این مردم بی‌گناه نمی‌رسند؟! الان که چند ساعتی از آن ماجرای مصیبت بار می‌گذرد، می‌بینم که انتظار بی‌خودی از آنها داشتیم!

باور کنید حتی اگر نیروی انتظامی و سپاه و بسیج، الان همه آن اراذل و اوباش سبزپوش خیابان آزادی را دستگیر کند و همه  آنها را مجازات کند و حتی بعضی‌هایشان را اعدام کند، اصلا دلم خنک نمی‌شود! دیگر به نیروی انتظامی و سپاه و بسیج و وزارت اطلاعات کشور اعتراض ندارم که آن لحظه کجا بودند و چرا از مردم دفاع نکردند، الان تنها مساله‌ای که در ذهنم وجود دارد، این چیزی است که می‌خواهم برایتان بنویسم:

آقای موسوی عزیز، به حرمت خونها و اشکهایی که امروز بر زمین ریخته شد، به مظلومیت زنان و مردان پیر و سالخورده‌ای که توان مقابله با نامردان را نداشتند، به نجابت و پاکی زنان و دخترانی که امروز مورد تهاجم و اهانت قرار گرفتند، به سرهای شکسته، به بدن‌های کوفته، به لباس‌های خاکی، به چشمان اشک آلود، به حرمت همه اینها، امشب تو را به خدا واگذار می‌کنم و از خدا می‌خواهم که تقاص مظلومیت تک‌تک آدمهایی را که امروز توسط حامیان سبزپوش شما مورد تهاجم قرار گرفتند و به خاک و خون کشیده شدند، از شما بگیرد.


ابتکار و ا مسجد جامعی با نامگذاری میدان “۹ دی” یا “بصیرت مخالفت

معصومه ابتکار و احمد مسجد جامعی با نامگذاری میدان “۹ دی” یا “بصیرت” مخالفت کردند

 معصومه ابتکار و احمد مسجد جامعی دو عضو دوم خردادی در شورای شهر تهران با نامگذاری میدان ۹ دی و میدان بصیرت مخالفت کردند

 روز چهارشنبه ۱۳۸۹/۱۰/۸ مرتضی طلایی عضو شورای شهر تهران از این شورا خواست تا میدانی در تهران را به نام بصیرت یا ۹ دی نامگذاری کنند اما معصومه ابتکار و احمد مسجد جامعی عضو کمیسیون توسعه و عمران شورای شهر، از رأی دادن به طرح نامگذاری یک خیابان یا میدان به نام نهم دی امتناع کرد و این پیشنهاد نپذیرفتند.

حماسه‌ای که مردم ایران با حضور میلیونی خود در ۹ دی آفریدند جواب بزرگی بود به استکتبار جهانی از جمله آمریکا و اسرائیل و انگلیس جنایتکار.

ولی استکبار داخلی این حماسه و جوشش عظیم را که به انقلاب سوم هم نامگذاری شده به سخره گرفتند و حاضر به نامگذاری میدانی در تهران به نام "۹دی" نشدند. این بدین معناست که هنوز اینان فکر میکنند که مردم مسلمان که به حمایت ولی امر خود حضرت آیت الله خامنه ای به خیابانها آمدند و آن حماسه یزرگ را بوجود آوردند.

این حماسه بزرگ، بدون شک باشکوه‌ترین و بزرگترین اجتماع و راهپیمایی سراسری مردم ایران در ۳۰ سال گذشته بود. در این مساله هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. گواه این ادعا خود مردم ایران هستند که این حماسه بزرگ را خلق کردند. در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ به ویژه تهران و قم، خود مردم شاهد هستند و تایید می‌کنند که تاکنون چنین اجتماع بزرگی را ندیده‌ بودند.

اعضای اصلاح طلب شورای شهر تهران بدانید و هوشیار باشید. این آخرین باری بود که این مردم با وعده های پوچ شما خام شدند و به اصلاحات رای دادند که شما به شعور و شرف آنان توهین کنید. زیرا ۹دی یک شعور و شرف بود که خالق آن مردم ایران عزیز اسلامی بودند.


حدادیان: "9 دی " عرفه انقلاب اسلامی بود

حدادیان: "9 دی " عرفه انقلاب اسلامی بود

 حاج سعید حدادیان ‌حماسه 9 دی را عرفه انقلاب اسلامی توصیف کرد و گفت که خشم و نفرت مردم از فتنه‌گران در 9 دی به اوج خود رسیده بود.

سعید حدادیان مدرس دانشگاه و مداح اهل بیت که فراکسیون انقلاب اسلامی روز گذشته از او به عنوان نخبه بصیرت‌بخش در فتنه 88 تقدیر کرد، در گفت‌و‌گو با فارس، حماسه 9 دی را روز پایانی ‌جریان فتنه دانست و گفت: حماسه 9 دی عرفه انقلاب اسلامی بود.

وی با بیان اینکه خشم و نفرت مردم از فتنه‌گران در 9 دی به اوج خود رسیده بود، افزود: به عنوان کسی که همواره برای امام حسین (ع) نوکری می‌کنم، هیچ‌گاه باور نمی‌کردم روزی در جمهوری اسلامی ایران پرچم حسین (ع) آتش بگیرد البته مردم ایران هم چنین تصوری نمی‌کردند.

این مداح اهل بیت با اشاره به اهانت فتنه‌گران به پرچم مقدس اباعبدالله حسین (ع) گفت: روز عاشورای سال گذشته در حال عزاداری بودیم و باور نمی‌کردیم که فتنه‌گران قصد داشته باشند‌ حرمت عاشورا را لکه‌دار کنند اما وقتی مطلع شدم که فتنه‌گران چنین جسارتی کردند، خطاب به عزاداران گفتم سینه‌زنی نکنید، سینه‌زنی را تمام کنید، پرچم حسین آتش گرفته است.

تکذیب ادعای خودکشی عسگری

مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی خبر خودکشی عسگری (معاون وزیر اسبق دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح) را ادعایی کذب خواند.

به گزارش واحد مرکزی خبر،کاظم جلالی در حاشیه جلسه علنی امروز مجلس در جمع خبرنگاران گفت: خبری که در این باره صهیونیستها روی پایگاههای اینترنتی خبری خود گذاشتند و فورا نیز آن را برداشتند، ابعاد قضیه را روشن می کند.

وی افزود: عسگری مسئولیت دولتی نداشت و در هتلی در استانبول ترکیه در زمینه کار شخصی خودش اقامت داشت که خبر ناپدید شدنش منتشر شد.

مخبر کمیسیون امنیت ملی با بیان اینکه در آن زمان دو گزینه پناهندگی و ربوده شدن عسگری مطرح بود، گفت: اتفاقا صهیونیستها اعلام کردند که عسگری پناهنده شده، در حالی که با بررسیهای انجام شده در کمیسیون امنیت ملی دریافتیم که عسگری ربوده شده است.

جلالی افزود: اگر عسگری می خواست پناهنده شود این گونه که اسناد موجود است از کشور خارج نمی شد و همچنین در این صورت باید مطلبی از خود منتشر می کرد.

وی ادعای خودکشی عسگری در زندانهای رژیم صهیونیستی را کذب خواند و گفت: مجامع بین المللی که داعیه حقوق بشر دارند باید در این باره پاسخگو باشند.

جلالی افزود: خودکشی عسگری کاملا خارج از منطق و کاملا مشخص است که صهیونیستها این شهروند ایرانی را به شهادت رسانده اند.

مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس در پایان از وزارت امور خارجه خواست در این باره در مجامع بین المللی اقامه دعوی کند.

600 کلمه حرف حساب!

عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با بیان اینکه دیدار برخی نمایندگان با خاتمی باعث رو شدن دست آنها نزد ملت خواهد شد، گفت: خاتمی و همراهان او صدماتی را به کشور وارد کرده‌اند که عذرخواهی خاتمی و توبه وی بدون جبران این لطمات و اعلام برائت از فتنه‌گران مورد قبول نیست.

مهدی کوچک‌زاده، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس به دیدار اقلیت مجلس با خاتمی و اظهارات وی در این دیدار اشاره کرد و اظهار داشت: کسانی که موجب حوادث و وقایع پس از انتخابات شدند در مجلس دارای اصحابی هستند و متأسفانه حتی برخی از افراد نیز که نام خود را اصولگرا گذاشته‌اند نسبت به فتنه‌گران خوش‌بینند، بنابراین داشتن ارتباط با فتنه‌گران طبیعی است.

نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه رفتارها و دیدار برخی نمایندگان با خاتمی باعث رو شدن دست آنها خواهد شد، خاطرنشان کرد: مردم در حوزه‌های انتخاباتی خود عکس‌العمل مناسب را در زمان انتخابات نشان خواهند داد.

وی بیان داشت: اینکه نیت خاتمی از دیدارهای اینگونه چه موضوعی است، مشخص نیست، اما امری که مسلم است اینکه عملکرد وی با این رفتارها جبران‌شدنی نیست.

کوچک‌زاده تأکید کرد: خاتمی و همراهان او صدماتی را به کشور وارد کرده‌اند که عذرخواهی خاتمی و توبه وی بدون جبران این لطمات و اعلام برائت از فتنه‌گران مورد قبول نیست.

وی تصریح کرد: خاتمی ابتدا باید از گذشته اعلام برائت کرده و سپس صدماتی را که به کشور وارد کرده است، جبران کند، از این رو عذرخواهی و توبه آنها کافی نیست.

دادستان تهران گفت: خط مبارزه ما در داخل علیه فتنه گران است

 

، عباس جعفری دولت آبادی امروز در مراسم تودیع و معارفه سرپرستان دادسرای ناحیه 16 تهران افزود: برخی به ما گله می کنند که دستگاه قضایی با فتنه گران است و ما را به حمایت از فتنه گران متهم می کنند اما با قاطعیت و صراحت اعلام می کنم دستگاه قضایی بوی رهبری و ولایت را می دهد .

وی با بیان اینکه از مبارزه خود دست برنخواهیم داشت ، گفت: چگونه ممکن است دستگاه قضایی که رییس آن منصوب مقام معظم رهبری است ، با فتنه گران ، آشوب گران و تبهکاران سازش داشته باشد .

جعفری دولت آبادی افزود: اگر اتفاقاتی در جامعه رخ می دهد که عده ای تیغ های انتقام و تهمت را علیه ما تیز می کنند ، ما نباید رنجیده خاطر شویم و این اتهام زنی ها یا از سر غفلت یا از طریق دادن آدرس اشتباه است اما مطمئن باشید که ما هرگز وارد دعواهای فرعی نخواهیم شد.

دادستان تهران گفت: از همه نیروهای ارزشی ، حزب اللهی و بسیجی در همه سطوح می خواهم مراقب باشند که جبهه مبارزه علیه آمریکا و دشمنان عدالت را به سوی دستگاه قضایی برنگردانند .

وی افزود : امروز دشمنان زخم خورده نظام در خارج ، رژیم صهیونیستی ، امریکا و انگلیس و در داخل آشوبگرانی هستند که منتظرند آسیبی به نظام وارد کنند .

دادستان تهران ادامه داد: دوستان بسیجی و حزب اللهی ما نباید عقربه این جهت را اشتباهی بگیرند و با گلایه ای تیغ عدالت را کُند کنند .

وی گفت: به یاد داشته باشیم که گلایه و انتقاد و توضیح خواستن با تخریب و تحقیر متفاوت است .

جعفری دولت آبادی افزود: شما نخواهید که دستگاه قضایی تضیف شود و مطمئن باشید تیغ عدالت ، تیغ بر آن نظام ماست .

وی گفت: برخی فکر می کنند ما با این حملات گسترده ای که در حوزه های رسانه ای و غیر رسانه ای به قوه قضاییه می شود ، ناراحت می شویم در حالی که ما این گلایه ها را به جان می خریم اما خط مبارزه ما و حزب اللهی ها نباید عوض شود و این خط مبارزه در خارج از ایران با آمریکا و استکبار جهانی و در داخل علیه فتنه گران است و این خطوط اصلی ماست.

دادستان تهران گفت: حزب اللهی ها مراقب باشند که جبهه ضدعدالت و ضد ظلم جرات نیابد میان ما و آنها فاصله بیندازد و اگر گلایه دارند حتما منتقل کنند و یقین داشته باشند قوه قضاییه در برابر حوادثی که پارسال رخ داد و با مظاهر اجتماعی و مفاسد اقتصادی که مبارزات خود را شروع کرده است همچنان پیش خواهد رفت.



مهدی تو لندن نشسته و بهنود و نبوی و کدیور و مهاجرانی رو با پول

اقدام اخیر باند مهاجرانی-کدیور در جعل خبر برای آیت الله هاشمی رفسنجانی و سپس انتشار تحلیلی از سوی همین باند تحت عنوان اینکه هاشمی رفسنجانی می تواند پل پیروزی محافل ضدانقلاب باشد، واکنش های قابل توجهی در میان اپوزیسیون داشت.
ملل نیوز به نقل از کیهان:ارگان رسانه ای این باند در خبری که رسماً از سوی دفتر آقای هاشمی تکذیب شد مدعی شد که وی ضمن ملاقات با گروهی از روحانیون خواستار تغییر قانون اساسی شده و آینده ای سکولار را برای نظام پیش بینی کرده است!! حلقه جرس همزمان سفارش مقاله هایی را به مسعود بهنود و ابراهیم نبوی داد با این محور که نظام با هدفمندی یارانه ها در حال حذف هاشمی است! و هاشمی پل پیروزی اپوزیسیون در مقابله با جمهوری اسلامی می باشد.
در پی این تحرکات سردرگم، عناصر ضدانقلاب فعال در فضای اینترنتی واکنش های جالبی را در قالب کامنت و نقد نشان داده اند از جمله اینکه: محسن کدیور و مهاجرانی و نبوی و جرس و روزنت چشمشان را بسته اند و فکر می کنند مخالفان را خرگیر آورده اند که رفسنجانی را پل پیروزی اپوزیسیون می خوانند. همه این اراجیف به خاطر دلارهای سبزی است که به بعضی ها می رسد... ماجرا از این قرار است که مهدی ]هـ [ به مهاجرانی و کدیور و بهنود متن کذایی را علیه رهبری به جرس می دهد تا منتشر کنند. قرار میشه اصل خبر رو جرس بزند. بعد تقسیم کار صورت می گیرد. بهنود مقاله «جراحی هاشمی» را در روزنت می نویسد و ابراهیم نبوی مقاله «پل پیروزی» را در جرس می نویسد. اینها همه رپرتاژ مهدی است. مقاله سفارشی بهنود و نبوی را به دقت بخوانید! فعلاً که جرس در خدمت حضرات است... چرا آقا مهدی در لندن نشسته و با پول های بادآورده همه شان را داره اداره می کنه؟ چرا همه شون یه دفعه و در یه شب این طوری می نویسند؟... از همه جالب تر ابراهیم نبوی است که از چند وقت پیش شروع کرده از عرق خوری های خود در سال 60 و مسائل اخلاقی و ]...[ تعریف می کنه. همه جز منحرفان و بیماران اجتماعی می دانند که این مسائل، شخصی است و روی آنتن نمی برندش. هیچ کس هم با افتخار و به قصد بزرگ کردن خود در فضای عمومی این چیزها را تبلیغ نمی کنه تا چه رسد به سندسازی که بله ما در اول انقلاب داشتیم پامونو از دایره می گذاشتیم بیرون!... اینها همه اش حرف مفته. حرف حساب اونجاست که پول تو کار باشه و بشه این و اون رو خرید. پسره تو لندن نشسته و بهنود و نبوی و کدیور و مهاجرانی رو با پول داره اداره می کنه. اونوقت یه شبه مقاله ها یکی پس از دیگری منتشر می شن بعد هم کدیور و مهاجرانی به دستور همان فرد مقیم لندن خبر جعل می کنن که هاشمی گفته فلان و بهمان!... خاک بر سر ما که هاشمی طرفدار جمهوری اسلامی را به اسم پل پیروزی ما جا بزنن. مگر همین هاشمی در مجلس خبرگان از خامنه ای دفاع نکرد؟ مگر در همین دو سال، جز گفتن اینکه رهبر باید محور باشه، چی گفته؟! پول گرفتن و نوشتن امثال مهاجرانی و بهنود و کدیور و نبوی مزدوریه!

پروژه جدید خاتمی؛ باجگیری از نظام

سید محمد خاتمی،فعالیت های جدید خود را برای فشار به نظام و باج گیری از آن شدت بخشیده است.

ملل نیوز به نقل از جوان : سید محمد خاتمی که پیش ازاین طی یک سناریوی جدی تاخیر در بازگشت به حاکمیت را با توجه به شرایط پیش آمده جدید در دستورکار خود قرارداده بود،فعالیت های جدید خود را برای فشار به نظام و باج گیری از آن شدت بخشیده است.
سید محمد خاتمی که پیش ازاین طی یک سناریوی جدی تاخیر در بازگشت به حاکمیت را با توجه به شرایط پیش آمده جدید در دستورکار خود قرارداده بود،فعالیت های جدید خود را برای فشار به نظام و باج گیری از آن شدت بخشیده است.
یک منبع آگاه  ضمن بیان مطلب فوق گفت :سید محمد خاتمی که به دفعات پالس هایی را برای بازگشت به نظام از طرق مختلف ارسال کرده بود پس از کاهش یافتن انتقادات به وی متاسفانه امر به وی مشتبه شده و با تحریک برخی از فعالان سیاسی دالان جدیدی را برای فعالیت های خود و پی ریزی دور جدید همنشینی با رادیکال ها پی گیری می کند.
وی با بیان اینکه خاتمی با هدایت و مدیریت عناصر معارض به نظام به نشست و برخاست هایی مشغول می باشد به وی هشدار داد انتشار بخشی از تلاش های وی افکار عمومی را مبنی بر جای داشتن وی در حلقه سران فتنه تثبیت و عاقبت بدخیمی را برای وی رقم خواهد زد.